یک روز خوب
تجربه عجیبی بود.
دو سه روزی بود که بعد از دعوت به همراهی در بازدید از مرکز نگهداری فرزندان جدید مرکز منعم که تکفل حدود سی نوجوان را برعهده گرفته است با خودم کلنجار می رفتم که این همراهی را معوق کنم ،اما به هر حال ساعت موعود فرا رسید.
عید مولود نبی مکرم اسلام صل الله علیه و آله به دیدار ایشان شتافتیم . چهره های معصوم و زیبا و دوست داشتنی بچه هايي که بعضا از شیرخوارگاه و در خانه هایی که از سوی بهزیستی برای ایشان تعریف شده است تا این سن در "خانه" با دیگر هم سن و سالنشان زندگی می کنند.
شاید هیچ تصویری از همان کارتون های زمان کودکی " کوزت ، جودی ابوت ، اولیور تویست ، پرین و.." تا سریال و فیلم هایی که درباره موضوعات کودکانی که پدر و مادر از دست داده اند و یا به نوعی در مراکز نگهداری زندگی می کنند به اندازه یک لحظه هم نشینی با ایشان در کنار تخت و اتاق شان برابری نمی کند.
بچه هایی که رنگ خانه و خانواده را ندیده بودند اما هنوز خنده بر لب داشتند، انرژی داشتند،می خواستند به جاهای بزرگی برسند ، با جسارت از هنرها و توانایی هايشان می گفتند و در نگاهشان آینده موج می زد.
به هر حال همچنان که بغض در تمام لحظات حضور در کنار این فرزندان و آینده سازان گلو را می فشرد و به قول قرآن(نقل به مضمون) تذکری بود که طوری در کنارشان باشیم که دوست داریم با ایتام ما بعد حیاتمان چنین کنند اما سبکی و نشاطی که بعد از این بازدید برای من ایجاد شده بود قابل قیاس با خیلی چیزها نبود. احساسی که دل را آرامش و قلب را صفا می دهد.
اللَّهَ اللَّهَ فِي الْأَيْتَامِ فَلَا تُغِبُّوا أَفْوَاهَهُمْ وَ لَا يَضِيعُوا بِحَضْرَتِكُمْ (از وصایای کفیل الایتام امیر مومنان علیه السلام)
همه از دست غیـــــــر ناله کنند