عقلانیت و شهادت
طبری در تاریخ خود به نقل از عثمان بن عبد الرحمان می نویسد: عثمان بن عبد الرحمان نيز روايتى چنين دارد که حسن بن علی(علیه السلام) به معاویه درباره صلح نامۀ نوشت و امان خواست.
آن گاه حسن به حسین(علیهما السلام) و عبدالله بن جعفر (پسرعموی خود) فرمود: به معاویه درباره صلح نامۀ نوشته ام.
حسین(علیه السلام) فرمود: «تو را به خدا قسم می دهم که قصه معاویه را تایید و قصه علی(علیه السلام) را تکذیب نکنی».
حسن(علیه السلام) به او فرمود: «خاموش باش که من کار را بهتر از تو می دانم».
این موضوع را عده ای دیگر از مورخین از قبیل؛
ابن عساکر در کتاب «تاریخ دمشق».
و ابن اثیر در «کامل فی تاریخ ».
و ابن خلدون در کتاب تاریخ «العبر».
و حمدالله مستوفی قزوینی در تاریخ گزیده خود این داستان را آورده اند.
نقد این سخن را در چند وجه می توان دنبال کرد:
اول : صحیح بودن حدیث از حیث ثقه بودن عثمان ابن عبدالرحمان
شرح مفصلی از خبر واحد بودن و وثاقت حدیث در مقالات و بررسی های اهل فن موجود است که صرفا به آن منابع رجوع و صحت و سقم آن را به ایشان وامی گذارم. اما مختصرا باید گفت که چنین قولی از نظر محققان صحیح به نظر نمی رسد و حاوی غرض می باشد
دوم : روال کتاب تاریخ طبری
دلیل آنکه از منابع اشاره شده و احتمالا رجوعی که دکتر سروش به وجود اختلاف داده است، صرفا تاریخ طبری مورد بررسی می آید این است که اولا کتاب از همه قدیمی تر و ثانیا مشهورتر و مورد رجوع منابع دیگر موصوف الاشاره است.
اما در نقل و وضع وقایع تاریخی این کتاب نیز ، مقالات و سخن ها و بررسی های متعددی رفته است که صرفا با چند نمونه به وظیفه بررسی آن خاتمه داده و به این جمله اشاره می رود که اولا طبری خود نیز به صرف نقل اقوال اشاره کرده و ضامن صحت مطالب نیست و خود به این امر اشاره کرده است و از طرفی اقوال دیگر او از وقایع تاریخی نیز مصادف با عقاید تاریخی تشیع که از امام معصوم رسیده است، نیست.
سوم: سیر تاریخی اقوالی تشیع
در ادامه بحث و ذیل بررسی دیگر نقاط سخنرانی ایشان به آن پرداخته می شود.
چهار: اصول و عقاید
بنا به آیه اولی الامر که اطاعت خدا و رسول و ولی امر واجب شمرده شده است و بنا به نظر مفسرین شیعه مصداق ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین است. مخالفت با امام معصوم نیز خروج از عصمت فلذا نمی توان پذیرفت چنین اختلافی بین دو امام معصوم وجود داشته است .
در ادامه بحث ، ایشان با پیش کشیدن پای انقلاب و مرحوم شریعتی و صفویان و مغالطت موضوع از اصل تا برداشت های مختلف ، به نظر یک واقعیت تاریخی را با برخی جریانات سیاسی اخیر دوره سخت خود ( سال ۸۸) مقایسه نموده و تا جایی پیش می رود که داستان ۱۴۰۰ ساله عزاداری حسینی را با دوره ۳۰_۴۰ ساله موخر خود بررسی و نتایجی را ارائه می دهد که از محققی چون ایشان بعید است. سیر تاریخی برپایی و اقامه عزا برای این مصیبت بزرگ بلافاصله و پس از چند روز از آن واقعه عظیم توسط حضرت زینب سلام الله علیها و امام سجاد علیه السلام در قصر کوفه و در مقابل عاملین جنایت یعنی ابن مرجانه صورت و حدود یک ماه پس از آن در قصر یزید در شام به عنوان آمر جنایت برگزار و خطبه های آتشین این دو موجب می گردد ورق برگزاری جشن های پیروزی بر خوارج به برپایی علم های عزا برای اشتباهی که به دست افراد سرخورد رخ داده برگردد و همه از توابین و مختار و زبیریان و ... خون خواه حسین ( علیه السلام ) شوند!؟
فلذا با بررسی سیر تاریخی اقوالی تشیع چنین سخنی از ایشان بعید است که صرفا عزای بر اباعبدالله الحسین علیه السلام را به چند دهه ی قبل مرتبط بداند!؟
استدلال ایشان متاسفانه یادآور ادعای برخی غیرمطلعین در ارتباط بین پیاده روی اربعین با تبلیغات چند ساله نظام است و این واقعه تاریخی را که مورد تأیید و حمایت همه مراجع عظام تقلید ایدکم الله تعالی( از آیت الله وحید و شیرازی و شبیری و به خصوص سیستانی) است به مسائل سیاسی مرتبط می دانند!؟ فقط برای تایید تاریخ حداقل ۷۰ ساله این امر ، خواننده را به خاطرات مرحوم حاج شیخ احمد کافی به پیاده روی اربعین شان ارجاع می دهم.
چه آنکه راقم سطور شخصا از پیاده روی علمای نجف در پنجاه سال گذشته که به نقل از برخی شاهدین عینی گواهی شده است ، مطلع و پیاده راه طریق العلمای نجف به کربلا نیز شاهد چنین تاریخی است.
نقل مطلب روایتی از یک واقعه است و نقد آن ، برداشتی از یک گفتار و هر دو آنها ( نقل و نقد ) حاصل جهان بینی شخص و مطالعات و منافع و روحیات و فکر و اندیشه او ؛ چه آنکه کنه و اصل یک واقعه تاریخی نیز حتی در گذر زمان نیز قابل اصالت سنجی نیست و شاید با دید منطق فازی( خاکستری) اصلا نتوان یک موضوع را مطلق تعریف کرد. فلذا اولا تراز و تناسبی بین اندیشمند و صاحب نظری چون دکتر سروش و حقیر نیست که نقدی بر نقل ایشان وارد آید ، ثانیا حال و هوای سخنرانی در روزگار(۱۳۸۸) و فضایی(خارج از کشور) طرح گردیده است که عادی نیست . ثالثا دین و اعتقاد یک امر شخصی و حاصل از قبولی تجربه های دینی و برخوردها و مراودات و ... است که برای متدینین اسلامی منبع آن ، قرآن و حدیث و آرای فقهی علمای اعلام و مراجع تقلید شیعه است که ظاهرا تناقضاتی بین سخنرانی ایشان و آن منابع به چشم می خورد ، الله اعلم.
همه از دست غیـــــــر ناله کنند