ولایت فقیه
از نظر شرعي، قائلين به ولايت فقيه هر مجتهدي را كه جامع الشرايط باشد داراي ولايت دانسته و اين مسئله هم خود يكي از هزاران مسائل فقهي مورد اختلاف است كه هر فقيهي حسب نظرش فتوي مي دهد و نا گفته نماند آنچه مرقوم شد بيان مسئله از نظر شرع مي باشد و امّا از نظر قانون اساسي تابع اصول مربوطه به آن مي باشد و يك مسئله قانوني در جمهوري اسلامي است.
دفاتر آیات عظام سیستانی ، وحید خراسانی و مکارم شیرازی به سوالات مذکور پاسخ نفرمودند و وب سایتی از ایت الله شبیری زنجانی یافت نگردید.
تحلیلی بر نظرات یاد شده:
نخستین تحلیل در این موضوع ، نام علمایی است که بر آنها سوال وارد آمده و علمائی که پاسخ نموده و دیگرانی که پاسخ نداده اند می باشد. به علت اشتهار نظرات و موضع گیری های هر یک از علمای فوق در این باب ، انتخاب ارسال سوال به این صورت گزینش گردیده است.
دفتر مقام رهبری با ساختاری ارگانیک و جمع علمای شناخته شده و با دارا بودن سامانه ی مناسبی جهت پرسش های الکترونیکی در کوتاهترین زمان و در فاصله حدود ده روز الی دو هفته نسبت به سوال پاسخ نمودند که با عنایت به حساسیت سوال و سفر آن روز رهبری در حدود یک هفته به استان قم ، به نسبت دیگر دفاتر مشابه ، سریع ترین زمان را به خود اختصاص داده است.
علی رغم مسدود بودن سایت آیت الله صانعی به دلیل مسائل سیاسی پس از انتخابات ریاست جمهوری 1388 ، پاسخ این دفتر نسبت به سوال با توجه به مشکلات سیاسی گرایبان گیر دفتر درخور توجه بود.
دفاتر آیات عظام مکارم شیرازی و سیستانی علی رغم سیستم مناسب پاسخگویی به سوالات که در سایت های ایشان در قم تهیه و تنظیم گردیده است و در موارد مشابه و علی رغم تاخیرات دو هفته تا یک ماهه که البته در وب گاه های اینترنتی ایشان نیز به علت حجم بالای سوال به آن اشاره رفته است در این مورد پاسخی نفرمودند.
وبگاه رسمی آیت الله وحید خراسانی نیز از لحاظ فنی به نظر بسیار ضعیف و تاکنون راقم سطور موفق به دریافت پاسخ از ایشان نگردیده است.
نگاه دوم به مسئله ، ترکیب علمای پاسخگو به سوال است.علی رقم ادعای برخی از سایت های بیگانه نسبت به عدم پاسخگویی آیت الله سید علی خامنه ای در مقام رهبری نسبت به سوالات و شبهات مطبوعاتی که این امر نیز بنا به صلاحدید ایشان در طول دوره ی رهبری اتفاق نیفتاده است ، لیکن این گونه پاسخگویی به همه ی مردمان که به سهل ترین امکان و از طریق دنیای اینترنت به ایشان دسترسی دارند ، نافی ادعای عدم پاسخگویی ایشان است. چرا که وقتی شخصی به تک تک احاد ملت پاسخگو باشد و همه مردم شخصا و بدون واسطه بتوانند از ایشان سوال کنند ، نیازی به وکیل و نماینده به عنوان مطبوعات و غیره برای این قبیل سوالات ندارند و این امر و شیوه پاسخگویی در حد و اندازه های کشور ما که برای ملاقات و انتقال پیام به یک مدیرکل در یک شهرستان دور افتاده باید روزها و هفته ها در انتظار نشست ، در احوال ایشان جای تقدیر دارد.
آیت الله صانعی همچون استاد خویش آیت الله منتظری ، مش و منشی مشابه داشته و به همه ی سوالات رسیده ، در هر احوالی پاسخ می دهد و بیشترین استفاده را از دنیای اینترنت نموده است. راقم سطور ، بیش از ده سوال را در زمان حیات آیت الله منتظری برای دفتر ایشان ارسال نمود که نیمی از این سوالات با دستخط خود ایشان تهیه شده بود و معمولا پاسخ ها مبسوط و در سریع ترین زمان ممکن دریافت می گردید. به نظر می رسد که ایشان نیز در این مورد به استاد اقتدا کرده اند.
آیت الله سیستانی با برداشتی که از اوضاع خونبار عراق دارند ، شیوه ای توام از سکوت و یا گفتار رازآلود را شیوه عمل خود ساخته اند.شاید وضعیت زندگی استادشان آیت الله خوئی که به علت فعالیت های علنی و ابراز نظرات فقهی خود به صورت گسترده مورد هجمه های فراوان قرار گرفت نیز در این مشی بی تاثیر نباشد، وب سایت رسمی ایشان در بخش سوالات ، رسما آیت الله را از پاسخگویی به سوالات مورد مناقشه که با پیشینه ی درسی و علمی ایشان که جزء مبرزترین شاگردان فقهی آیت الله خوئی بوده و نظرات آیت الله خوئی در باب ولایت فقیه با نظرات آیت الله خمینی دارای اختلافات عمیقی بود ،مصون داشته است. بی تردید و با احترام به نظر ایشان که فارغ از نظر فقهی دارای مرجعیت و صاحب مقلدین بسیار در عراق ، ایران و اروپا می باشند ، شخصیت سیاسی ایشان مورد توافق همه ی گروههای سیاسی شناسنامه دار عراق و ایران و حتی دول اشغال گر عراق در بالاترین سطوح بوده است ، این شیوه ی عدم پاسخ گویی و بی اعتنایی به تطبع و تحقیق امری صحیح به نظر نمی رسد.
آیت الله وحید خراسانی در سال های اخیر و پس از موضع گیری های علنی در قبال لزوم گسترش عزاداری های فاطمیه که نظر حاکمیت به علت کمتر نمودن دامنه اختلاف با اهل تسنن از ابتدای انقلاب به سمت اعتدال در بیان و اجرای آن بوده است و همچنین مخالفت های علنی با گسترش مذاهب و شرایع دیگر که قصور آن را متوجه مسئولین دانسته است، مستوجب بروز اختلاف در دیدگاه هایشان با حاکمیت گردید تا جاییکه هیچ دیداری از ایشان با مسئولین کشور مخابره نگردیده و در سفر اخیر مقام رهبری به قم در سال 1389 ، دیداری بین این دو مرجع تقلیلد صورت نگرفت.علی رغم این تمایزات که با علم به شاگردی نمودن ایشان در ذیل حلقه ی آیت الله خویی واضح تر می باشد، ایشان به ارائه ی پاسخ و تبیین دلایل شرعی موضوع گرایش و علاقه ای ندارند و اصولا در این باب تنها به ذکر امورات جاریه و مشکلات احتمالی می پردازند.داشتن تمایز و اختلاف در دیدگاه ایشان با توجه به موضع گیری ها و پیشینه ی علمی و فقهی که بر آن تلمذ نموده اند بر کسی پوشیده نیست ، ولی بر ظاهر امر ارائه ی دلیل و برهان و راهنما گردیدن در شیوه ی فقهی این عالم جلیل القدر محلی از اعراب ندارد.
در زیارت جامعه ی کبیره می خوانیم که:
اَلسَّلامُ عَلى اَئِمَّهِ الْهُدى، وَ مَصابیحِ الدُّجى، ...... وَ حُجَجِ اللهِ عَلى اَهْلِ الدُّنْیا وَالاْخِرَهِ..... اَلسَّلامُ عَلى مَحآلِّ مَعْرِفَهِ اللهِ...... وَالْقادَهِ الْهُداهِ..... وَحُجَجاً عَلى بَرِیَّتِهِ،
سلام بر پیشوایان هدایت و چراغهاى تاریکى و نشانه هاى پرهیزکارى........ و حجّت هاى خدا بر اهل دنیا و آخرت..... سلام بر جایگاههاى شناسایى خدا...... و پیشوایان راهنما...... حجّت هایى باشید بر مخلوقش
و در تمام مکاتیب جدیدا و قدیما و تمام برداشت های از ولایت فقیه از شیخ انصاری و آخوند و امام و مرحوم نائینی و غیره ، حداقل وظیفه علما ، افتاء و توضیح فروعیات دین می باشد.
حضرت آیت الله شبیری زنجانی که مشهور به سکوت در حوزه و عدم تمایل به ذکر نامشان به عنوان مرجع نیز می باشند و در جریانات پس از فوت آیت الله اراکی علی رغم تایید و تشویق برخی از تشکل های مذهبی و روحانیون به تقلید از معظم له ، این امر را عقیم گذاشتند ، نیز که اصلا سایتی برای پاسخگویی ندارند.
معظم له که رسما در جریان آزادی ابوالفضل شکوری راد که فرزند یکی از مانوسین ایشان در خطه ی زنجان بود در میهمانی رهبری به قم در سال 1389 ، مستوجب آزادی ایشان شدند و تنها در این زمان چندین بار نامشان به عنوان مرجع سیاسی بر سر زبان ها افتاد ، تا حال به غیر از نمایش نماز جماعت ایشان به صورت مستقیم در اکثر مغارب در شبکه سیمای کشور ، هیچگونه فعالیت سیاسی از خود بروز نداده اند.
و اما در باب دوم بررسی موضوع باید به علت عدم دخول مراجع معظم در تفصیل موضوع پرداخت.
مرحوم آیت الله خمینی بنیانگذار انقلاب اسلامی و مرحوم حاج شیخ حسینعلی منتظری جزء معدود علمایی بودند که قبل و بعد از مسئولیت های سیاسی و اجتماعی که بر عهده داشته اند به تفصیل در این موضوع به ایفای سخن پرداخته اند.
به غیر از علمای مذکور ، تنها به نوشته های پراکنده و یا کتبی از علما و نه مراجع همچون آیت الله عبدالله جوادی آملی ، حاج شیخ نعمت الله صالحی نجف آبادی،حاج شیخ محسن کدیور،حاج شیخ جعفر سبحانی،حاج احمد آذری قمی،حائری شیرازی و دیگر علمایی که در این باب قلمی زده اند ،برمی خوریم. طرفه آنکه اگر علمائی چون آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله یوسف صانعی نیز در این باب قلمی زده اند ، نظرات آن ها در سال های ابتدایی انقلاب و نه به فراخور گذشت از دهه ی سوم تشکیل انقلابی بر پایه ی این اصل دینی بوده است.
در علمای قدیم نیز اگرچه در زمان مشروطه آخوند خراسانی و مرحوم نائینی ،مرحوم مازندرانی و غیره در این باب نظراتی ارائه داشته اند ، و یا در مدتی قبل تر شیخ انصاری در این امر مکتوباتی به جای گذارده است ، لیکن رساله ای عملیه در این باب برای متدینین و تکلیف قطعی و روشن آن مبیُن نیست.
به جرات می توان گفت که فارغ از صحت و سقم نظرات مرحوم منتظری در این باب که علنا و حتی بدون دخالت مرحوم امام که بنیانگذار انقلاب بوده و مدافع سرسخت ولایت فقیه در تشکیل جمهوری اسلامی بودند ، در راس ریاست بر خبرگان و بر منطق بحث و مجادله با بزرگانی چون مرحوم طالقانی و اعضای نهضت آزادی به عنوان سکانداران انقلاب و آیت الله مرعشی نجفی و خوئی و شریعتمداری و حائری یزدی و گلپایگانی به عنوان مراجع دینی مردم و در یک فضایی دموکراتیک و با قانون نمایندگان ملت و رای مردم به قانون اساسی، این بحث را قانونی نموده و در بین این سال ها با تغییر در اندیشه ی خود و باز نیز یک تنه و بدون حمایت گروهای مخالف آن روز که به دلیل فرتوتی و از هم پاشیدگی توان مبارزه سیاسی را نداشته و همچنین عدم حضور نسل مرجعیت آن روزگار که از دار دنیا رخت بربسته و همچنین در هنگامه ی سکوت شاگردان آن مکتب که ایاتی همچون وحید و شبیری و سیستانی و صافی را پرورانده است ، باز نیز با ارائه ی دلیل و برهان در مقابل این موجودی که اگر نگوییم ساخت تمام آم بلکه قسمت اعظمی از آن محصول فکر و اندیشه ی او بوده و امروز شاگردانی که او در این مکتب پرورش داده است ، مخالفان سرسخت او می باشند ، ایستاده و استدلال ارائه می دهد و از تغییر عقیده ی خویش نیز ابایی ندارد.
همانطور که بدوا نیز معروض داشتم ، قصد
این گفتار حمایت و ضدیت با کسی نیست و تنها به بیان این نکته می پردازد که
مسئله ی ولایت فقیه ، با احکامی که در پس و پیش دارد یک امر مهم و دارای
اهمیت دوچندان برای متدین به دین اسلام و متوسلین به مکتب تشیع است که
پذیرش و رد آن با خود احکام مختلفی را به همراه می آورد. جنگ تهاجمی ، افتای قضات ، تعزیر ، تلاش برای استقرار حکومت و اجرا و ده ها مسئله ای که از این امور جاری می گردد.
اگر به واسطه ی نظر برخی از علما ، ولایت فقیه را تنها در افتاء ، قضا و امور حسبیه بدانیم که مربوط به امور یومیه یعنی فتاوی ساری و جاری در قبال حج و صلاه و زکات و خمس و امورات فقهی می گردد و همچنین در امرو قضایی تمسک جستن به آیات و روایات برای قضاوت بین دو مسلمان و همچنین تقسیم خمس و زکات به مصارف موضوعه ، یک جور مسلمانی را می توان در نظر داشت که برخی ها به ان اسلام آمریکایی می گویند و منظورشان هم این است که استعمار و در راس انها آمریکا از ما همین اسلام را می خواهد که هرچه می خواهیم نماز بخوانیم و حج برویم و خمس و زکات بدهیم ولی به سیاست کاری نداشته باشیم.
عده ای در این بین حکم به دخالت در سیاست و شئون مربوط به امر تشکیل حکومت را داده اند که در آن باید ضمن تلاش برای تشکیل حکومت ، همه ی امور دینی را به اجرا گذاشت و ضمن تشکیل حکومت دینی ، اجبارا بر این امر در کلیه ی شئون اهتمام داشت
همه از دست غیـــــــر ناله کنند