انتشار فیلم موهن در خصوص پیامبر عظیم الشان اسلام در کنار حوادث دیگری که در چند ساله ی گذشته در خصوص وهن جناب ایشان در دنیای پر رمز و راز کنونی و در دهکده ی جهانی اطلاعات رخ داده است ، بار دیگر لزوم شناخت این دُرّ زیبای بشریت را به انسانها نوید می دهد . این واقعه به خصوص برای جوانان نوپا و مستغرق در دنیا تکنولوژی روزگار نوین ، فتح بابی است تا با این تلنگر بدخواهان به شان والا و چهره ی رعنای ایشان توجهی دوباره نشان دهند ، چه آنکه:

عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد

محمد کودک یتیم مانده عبدالله که چهره ی درخشان و سیرت و ضمیر صافش اگر مختوم به پیامبری نمی گردید نیز وجودی بود بی بدیل در زمان خویش ، چه آنکه او برگزیده ی خدیجه بود ، ثروتمند قریش و از بزرگان شبه جزیره و دردانه ی ابوطالب بود ، بزرگ مکه. حتی بدخواهانی که سال ها پس از اعلان رسالتش با او جنگیدند ، به غیر از منادی که او از جانبش آمده بود با او بر سر چیز دیگری اختلاف نداشتند . راست بود و صادق. این را می توان از تاریخ گواه خواست . از آنجایی که  وقتی با هزاران نفر از یارانش وارد مکه شد، می توانست عوض آن همه آزار و اذیتی که کفار و مشرکان کرده بودند را سرشان بیاورد.
یکی از یارانش هم داد می زد:«الیوم، یوم الملحمه!» یعنی امروز روز جنگ است.
فرستاد جلویش را گرفتند. بعد به علی گفت بلند بگویید:«الیوم، یوم المرحمه!» یعنی امروز روز مرحمت و گذشت است.

پیامبر پس از جریان ابلاغ رسالتش با ده ها و صدها رنج ویران کننده از سوی دشمنان قسم خورده ی اسلام و شخص خویش مواجه می گردد ، اما هر گاه راه توبه و بازگشت پیش می آمد ، آغوش پیامبر برای پذیرش باز باز می نمود. نمونه های فراوانی در این موضوع را می توانیم در روزهای سخت و دشوار رسالت پیامبر مهر و محبت اشاره داریم. از بخشش وحشی تا صاحبان او(ابوسفیان و هند) تا داستان طائف و بخشش خالد و عَمر و عُمر که ای کاش در این فقره ی آخر تساحل و تسامح را به کنار می گذاشت و یکبار برای آنکه فاطمه اش ، پاره ی تنش و علی آن جان پیامبر در امان بمانند ، گناه مخالفتش را نمی بخشید.

خداوند رسول الله (ص) را اینگونه خطاب می فرماید که ای رسول ما، اگر تو اخلاق نیکو نداشتی مردم به دور تو جمع نمیشدند و پیامبر نیز می فرماید انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق و اما عجیب آنکه دین و پیامبری (اگرچه همه ی ادیان از یک ریشه اند و نام احمد نام جمله انبیاست)که بیش از همه در بسط و تبیین اخلاق و ارتقای فرهنگ انسانی و توجه به حذف تبعیضات جنسیتی ، نژادی ، قومی و حتی مذهبی کوشیده است ، اینگونه مورد بی مهری قرار می گیرد. محمدی که نامش و یادش و عشق و انتظار به ظهورش در همه ی ادیان ابراهیمی رفته است:

بود در انجیل نام مصطفی         

آن سر پیغامبران بحر صفا

بود ذکر حلیه‌ها و شکل او         

بود ذکر غزو و صوم و اکل او

طایفهٔ نصرانیان بهر ثواب         

چون رسیدندی بدان نام و خطاب

بوسه دادندی بر آن نام شریف          

رو نهادندی بر آن وصف لطیف

نام احمد این چنین یاری کند         

تا که نورش چون نگهداری کند

نام احمد چون حصاری شد حصین          

تا چه باشد ذات آن روح‌الامین

حجب و حیا و افتادگی محمد(ص) که نازپرود آسمان و زمین بود ، تا آنجا می رسید که در داستان دیدار اول بارش با جبرئیل چنان شد که مولانا می گوید:

مصطفی می‌گفت پیش جبرئیل          

که چنانک صورت تست ای خلیل

مر مرا بنما تو محسوس آشکار         

تا ببینم مر ترا نظاره‌وار

گفت نتوانی و طاقت نبودت         

حس ضعیفست و تنک سخت آیدت

گفت بنما تا ببیند این جسد         

تا چد حد حس نازکست و بی‌مدد

چونک کرد الحاح بنمود اندکی          

هیبتی که که شود زومند کی

شهپری بگرفته شرق و غرب را          

از مهابت گشت بیهش مصطفی

چون ز بیم و ترس بیهوشش بدید          

جبرئیل آمد در آغوشش کشید

اما در پایان داستان ، مولانا نقبی از اسرار جلیلش به میان می آورد که:

احمد ار بگشاید آن پر جلیل          تا ابد بیهوش ماند جبرئیل

وجود این نعمت بی بدیل چنان است که قرآن در سوره انفال در آيه 33 می فرماید:

وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُون‏

ولى (اى پيامبر!) تا تو در ميان آنها هستى، خداوند آنها را مجازات نخواهد كرد و (نيز) تا استغفار مى‏كنند، خدا عذابشان نمی كند.

اگرچه مفسران در تفسیر این آیه سخن از وجود عذاب در صورت عدم حیات پیامبر برای مجازات قوم ایشان دانسته اند ولی مگر می توان پیامبر را حتی پس از آنکه جسمش در خاک آرمیده است ، مرده ای همچون من و ما دانست.وقتی وارد می شوی به آن صحن و سرا و سلامی می دهی به قبه الخضرا، انگار پیامبر را می بینی که ایستاده است و بر تو سلام می دهد ، سلامت را می گیری، احوالت می پرسد ، حاجتت را می دهد و اگر کمی بیشتر با او مانوس شوی شاید....

خوشا بحالت کاریکاتوریست دانمارکی و تو ای فیلمساز آمریکایی و تو ای کشیش تری جونز که محمد را خطاب خود کرده ای ، محمدی که آنقدر ماخوذ به حیاست که وقتی عرب جاهل از حجرات او را خطاب می دهد ، جلویش پای را دراز می کند ، رعایت ادب احوال او را نمی کند ، آن قدر محمد تحمل می کند که خدا آیه می فرستد تا دیگر چنان نکنند ، یا آن احوال یهودی را که بر روی او هر روز خاکروبه می افکند در روز غیبتش می پرسد و تفقدش می کند :

ای نوبهار عاشقان داری خبر از یار ما        

ای از تو آبستن چمن و ای از تو خندان باغ‌ها

ای بادهای خوش نفس عشاق را فریادرس        

ای پاکتر از جان و جا آخر کجا بودی کجا

ای فتنه روم و حبش حیران شدم کاین بوی خوش         

پیراهن یوسف بود یا خود روان مصطفی

ای جویبار راستی از جوی یار ماستی         

بر سینه‌ها سیناستی بر جان‌هایی جان فزا

ای قیل و ای قال تو خوش و ای جمله اشکال تو خوش         

ماه تو خوش سال تو خوش ای سال و مه چاکر تو را