نقبی بر منابر شهر

جناب مستطاب آقاي حاج سيد موسي شبيري زنجاني(دامه عزه)

سلام علیکم،

سابقه ي ارادت فدوي به آن جناب ، با نقل آداب خضوع حاصل از گران سنگي علم و تقواي ناشره تان در محضر علماي متاخر به دست آمده و بعضا طلاب از گوشه و كنار سركار را سرآمد علماي رجال شناس حديث مي شمارند . تحقيق و تاليف نكات جنابعالي را هم در خصوص اصالت زيارت عاشورا اخيرا تورق كرده و در همين باب نيز مسدع گرديده ام.

اخيراً خيل انحرافات در خصوص واقعه ي عظيم عاشورا ، نقلاً و متناً و تفسيراً به اوج خود رسيده  و متاسفانه اقل علما، خلاف قديماً بر زدودن آفات اين فتنه در تكاپويند.

مطلبي كه امسال در ميان جمع تازه شنيده هاي از منابر براي حقير دغدغه ايجاد كرده است ، تفسيريست در خصوص اشاره ًعلي بن الحسينً سلام زيارت عاشورا بر علي اكبر(س) به جاي علي اوسط( حضرت سجاد(ع) !؟ ) كه امسال از ميان منابر شهر شنيده شد. 

مقام حضرت علي اكبر كه امكان جانشيني پدر را در امامت و ولايت مسلمين داشت بر هيچ شيعه شناسي پوشيده نيست ، ليكن مقام امامي كه نيلاً و حقاً بر اين جايگاه

 جلوس كرده ، يقيناً اعظم عظماست و به شمه ي حقير اين تفاسير شأن امام را به مغلطه مي برد ، ولايت امام سجاد ، حياً و ميتاً بر مقام شامخ حضرت علي اكبر اولاست و لاجرماً سلام دوم زيارت عاشورا بر مقام والاي ايشان است ، چه آنكه گرچه حضرت زينب(س) و حضرت عباس(ع) با فداكاري هاي خويش كربلا را در تفسير حقيقي خويش ياري رساندند اما حقاً مصلحتي بر ماجرا در عدم ذكر نام مستقيم در اين حديث قدسي بوده است . عده اي به بهانه ي تجليل از مقام حضرت علي اكبر(س) به كوچك كردن مقام امام سجاد(ع) رفته اند و به جاي درست كردن ابرو ،  چشم را كور كرده اند.

روشنگري حضرتعالي در اين خصوص مورد امتنان است.

 

مدعا از سخن تا عمل

چند سال پیش و از زبان یکی از چهره های نامدار اصلاح طلبی – روشنفکری در خصوص شخصیت چهره های محوری اصولگرایی – حکمرانی که با برداشت های شخصی که از دین ، خدا و معنویت دارند ؛ مستوجب اعمالی می شوند که باید شرح آن را در زمره ی شنیع ترین رفتارهای حاکمان با مردمان زمان خود دانست ، مقاله ای را می خوانم.

زیباکلام می گفت که شخصا با چهره هایی نظیر شریعتمداری(مدیرمسئول کیهان) و صفار هرندی(وزیر فرهنگ دولت نهم) آشنایی دارد و از رحیم القلب بودن ایشان چنان مطمئن است که تصویری از قطره اشکی بر گوشه ی چشم ایشان در هنگام زمزمه آیه الکرسی روزانه بر ذهن دارد؛ ولی برداشت های آنان از دین ، دنیا ، مادیات و معنویات از آنان چهره هایی ساخته است که سلف یا کالبد همیشان ، بسیاری را به جرم ضدیت فکری با آنچه را که ایشان و موالیشان از دین و مبانی آن می انگارند ، به طرد ، توهین ، افترا و گاه زندان و چه آنکه اعدام و ترور می سپارند.

وقتی در کودکی و نوجوانی به حکایتی از شرح احوال بزرگان یا بیتی زیبا و آیتی شگفت آور در قضای روزگار بر می خورم ، قصد نیل به آن  مسیر در زندگی آتی خویش را نشانه می رفتم ، اما در کنار هر آبی ،چاهیست که اگر حواست نباشد در قهقرای آن غرق می شوی.

مخاطب را نمی دانم اما خود گرفتار درد ضعف  زدودن زنگار از دل و استغنای آن به تلمیحی از احوال مشایخ و زهادی هستم که عاشقانه به عرفان متعالی رخ نمایانده و ملکت دنیا را به حلاوت روی دوست به پشیزی فروخته اند .

ز دست دیده و دل هر دو فریاد   

                                                   که هر چه دیده بیند دل کند یاد

بسازم خنجری نیشش زفـــولاد    

                                                      زنم بر دیده تا دل گـــردد آزاد

آی دشوارست این مسیر که هرگاه که عزمت را برای رسیدنش جزم کنی ،  مسیلی می بینم دلربا که چشم بصرت آنرا نعمت و چشم بصیرت آنرا نغمت می داند.آی بی رحم است این راه که در خود باید از شیرین ترین لحظه هایی که عمری در فکرش بودی بگذری . آی بی تابت می کند وقتی می بینی بر سر ارزش ها باید از کنار لرزش ها بگذری ، بگذری از نامت ، از غرورت ، از مالت ، زندگی ات تا بشوی تازه جنید و شیخ حسن خرقانی و که و که ، که اگر بخواهی عین القضات شوی و حلاج که باید از جان شیرین بگذری.

و بگذریم از این احوال که بر سر ما این حکایت برآورد که:

هر چه گفتیم جز حکایت دوست                          

در همه عمر از آن پشیمانیم

سعدیا بی وجود صــــــــحبت یار                         

                                                   هـــــمه عالم به هیچ نستانیم

 

حسین مظلوم تاریخ

حضرت آيت الله آقاي حاج شيخ وحيد خراساني ( دمت عزه)

سلام عليكم 

سابقه ي تحكيم و الحاح شما بر برگزاري مراسيم عزاي ائمه اطهار در سالهاي اخير كه حتي بر اختلاف اشكار جنابعالي با علماي متقدم و متاخر بر سر ًقمه زني ً پيش رفت مورد ذكر اغلب محافل مباحثه در اين قبيل موضوعات بوده و هست . حقير نخ گليم كوچكي از اقيانوس بيكران علم و درياي بزرگ دانش جنابعالي هم نيستم وخود را محق در اين مجادله نمي دانم اما به قدر فهم كوچكم مطمئن هستم آنچه را كه به واسطه ي تاكيداتتان در پاسداشت مقام ائمه در اين محافل مي گذرد ، نه به ايمان كسي افزوده و نه دوايي بر تقرب بر منش ايشان بوده است.

آلات موسيقي و سبك هاي موسيقايي پاپ ، اصطلاحات كوچه و بازاري ، كلمات سخيف و  كوچك عشق بازي هاي بازاري ، شيهه كشيدن هاي نامرسوم زنانه ، شكسته شدن نام مقدس امام به كلمه ي نامأنوس ًحوسونً ، به راه افتادن رقابت در ارائه سبكهاي جديد نوحه و سينه و غيره و دهها راه و روشي كه حسين(ع) را در پس پرده هاي ظاهرين دنيا مغفول ساخته و درس ايثار و گذشت و فتوت را كمرنگ مي كند ، حاصل برداشت ناصوابي است كه عده اي در اثر بي خبري سهوي يا عمدي شما در اشاعه و حرارت هرچه بيشتري را كه جهت عزاي ائمه امر كرده ايد ، به وجود آمده است.

حضرت آيت الله

دلمان خوش بود كه شاگردان مرحوم خوئي مشي اعتدال را طالعه ي بيرق دين سازند تا دين را بسازند ولي ظاهرا جماعت سلفين شيعه از عصر حاضرين تندرو تر ، دين را به محاق تظاهر كشانده اند

حضرت آيت الله

ان في قتل الحسين(ع) حراره في قلوب المسلمين ، لن تبرد ابدا

اما ظاهرا اين قول از رسول اكرم براي شما مكفي نيست و چون بر گمان خود آنرا در ورطه ي خطر مي بينيد از امت مسلم ، تصنعش را طلب مي كنيد 

حضرت شيخ ، مطلع باشيد كه من در خارج از آن پرده اي كه شما و ديگر همكنان دور تا دور خويش ساخته ايد ، دختران و پسراني را ديدم كه نه تنها از نظر ظاهر با آن چهره هايي كه دين دار مي خوانندشان هيچ شباهتي نداشتند ، چه بل آنكه اهل نماز و روزه چه مطلقاً و چه مجملاً هم نبوده و نيستند ، اما مطمئنم كه مسلمانند چون آتش عشق حسين را در دل دارند و در اين قبيل از نوگرايي كه در پي چراغ سبز شما بر دين به بدعت رفته است بيزارند

حضرت آقا

امر بفرماييد كه در كنار اين شور و هيجان ها ، حسين فراموش نشود

إن أُرید إلاّ الإصلـح ما استطعت و ما توفیقی إلاّ بالله