فقر و فحشا و مسئولیت های دینی ما

برخورد روزانه ی ما از مشاهده ی صحنه های فقر و فحشا به صورت دیداری و شنیداری فکر و ذهنمان را به دو موضوع متوجه می سازد.

نخست آنکه ، وقایع و حوادثی که منجر به حضور ما در این آسایش حداقلی و بهره گیری از مسکن ، خوراک و احترامات اجتماعی را برآورده ساخته است و برای هم نوع دیگر ما ، چنان صحنه هایی را رقم زده است ، چگونه عوامل و مسائلی است

دوم آنکه مسئولیت ما در قبال این امر چیست

موضوع اول مورد بحث این مقال نیست و موضوع دوم در حوزه های مختلفی قابل بررسی که آن را تنها از منظر دینی به بررسی می نشینم.

ابتدا از الگو و اسوه ی مومنان در این خصوص سخن را می آغازیم که :

در قسمتی از  نامه امیرمؤمنان به عثمان بن حنیف، فرماندار بصره آمده است: «هیهات که هوا و هوس برمن غلبه کند تا غذاهای لذیذ را برگزینم. در حالیکه ممکن است در سرزمین حجاز یا یمامه کسانی حتی از دسترسی به یک قرص نان عاجز باشند. آیا من با شکمی سیر بخوابم، در حالی که اطرافم شکم های گرسنه و جگرهای سوزانی باشند».

این مسئولیت ها را در سه حوزه ی زیر بررسی می نماییم

ادامه نوشته

غدیر عید مومنان

عید ولایت مبارک

مولانا در دفتر ششم مثنوی معنوی که در باب توحید است، شادی این ولایت الهی را اینگونه تعبیر می نمایدکه :

ویـن سبب پیغـمـبــر بـا اجـتـهـــاد                                          نـام خـود و ان عـلـــی مولا نهــاد

گفت هر کو را منم مولا و دوست                                          ابـن عـم من عـلـی مــولای اوست

کـیست مـــولا آن که آزادت کـنـــد                                   بـنــــد رقـیت ز پـایت بـــر کـنـــــد

چــون بـه آزادی نبـوت هادی است                                       مـومنــان را ز انـبـیـــا آزادی است

ای گـــروه مومنــان شــادی کنـیـــد                                   همچـو سـرو و سوسن آزادی کـنیـد

خصوصیات مسلمانی!

در قسمت نظرات "وظایف دینی ، پوسته یا هسته" سوالی مطرح گردیده بود با این عنوان که:

آیا واقعا ما مسلمان و شیعه هستیم ؟!!!

یا بهتره بپرسم ، در اصل مسلمانی و شیعه بودن یعنی چه ؟!!!

پاسخ زیر در قبال این سوال تقدیم می گردد.

اسلام از تسلیم ریشه گرفته است ، البته این تسلیم بودن ریشه از خائف بودن همچون سربه زیر افکندن در برابر ابرقدرت ها نمی باشد و ریشه در رضا دارد

وَمَن يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى وَإِلَى اللَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ ﴿۲۲- لقمان﴾

و هر كس خود را در حالى كه نيكوكار باشد تسليم خدا كند قطعا در ريسمان استوارترى چنگ درزده و فرجام كارها به سوى خداست

بنا بر نظر قرآن ، کتاب دینی ما مسلمان ، در هر دوره و مکانی تنها و تنها دین اسلام مورد قبول است و لزوما مسلمانی به معنای بودن در دینی که پیامبر آن شخصی به نام مصطفی و با انجام آئین هایی که مسلمانان صورت می دهند نمی باشد

ادامه نوشته

عید قربان

عید را خجسته روز یا فرخنده روزی دانسته اند که به واسطه ی پیشامدی ، مردمانی که آن پیشآمد را خوش می دانند ، به جشن و سرور می پردازند.

داستان روز قربان و به قربانگاه بردن اسماعیل ، توسط ابراهیم که در روزگار پیری و پس از ماجراهای پرفراز و نشیب فرزنددار شدنش و همچنین رهاکردن اسماعیل و مادرش در بیابان مکه صورت می پذیرد ، مهمترین امتحان پیامبری است که پس از موفقیت در این امتحان به مقام امامت نیز نائل می آید. امام در لغت به معنای هادی و راهنماست و کسی که عهده دار این مقام است باید نمونه ی انسان کامل باشد تا الگو و نمونه ای صحیح برای برداشت دیگران از کردار و رفتار مورد نظر  خالق بی همتا گردد. البته این تعریف از الگو در همه ی اطوار بشری نیز صادق است.

وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿۱۲۴- بقره﴾

و چون ابراهيم را پروردگارش با كلماتى بيازمود و وى آن همه را به انجام رسانيد [خدا به او] فرمود من تو را پيشواى مردم قرار دادم [ابراهيم] پرسيد از دودمانم [چطور] فرمود پيمان من به بيدادگران نمى‏رسد

امتحان یکی از وسائل تنزيه و از وعده های لایتغیر الهی است که :

أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ ﴿۲-عنکبوت﴾

وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ ﴿۳﴾

آيا مردم پنداشتند كه تا گفتند ايمان آورديم رها مى‏شوند و مورد آزمايش قرار نمى‏گيرند

و به يقين كسانى را كه پيش از اينان بودند آزموديم تا خدا آنان را كه راست گفته‏اند معلوم دارد و دروغگويان را [نيز] معلوم دارد

ادامه نوشته

عرفات

غم عشقت بیابون پرورم کرد

هوای وصل بی بال و پرم کرد

به مو گفتی صبوری کن صبوری

صبوری طرفه خاکی بر سرم کرد


من عرف نفسه فقد عرف ربه

نامگذاری روزی در هر سال به نام روز شناخت ، اگرچه قطره ای است از اقیانوس بی کران نیاز آدمی ، اما به تناسب و فراخور احوال آدمی که در دنیای پر زرق و برق پیرامونی خویش گرفتار آمده است ، دفع عطشی است که البته چنانچه گوارا باشد ، چون شوری آب ، شوری بر دل می افکند و عطش را دو چندان می کند.



ادامه نوشته

عشق از سه دیدگاه

سخن مرحوم شریعتی در خصوص والاتر بودن دوست داشتن از عشق را ، علاقه مندان به آثار ایشان شنیده اند و البته به تبع تفاوت دیدگاه ایشان از حضرات عرفای علم عشق همچون حافظ و سعدی و مولانا و دیگر عرفا و شعرا ، بسیاری از آن خوانندگان سخن ایشان را نمی پسندند.

ورود به تفاوت این دو مبحث را در نقد کتاب ایشان به تفصیل معروض داشته و وارد این حوزه نمی شوم و تنها مفهومی را که از آن دوست داشتن و عشق به مسیری یکسان و یک سرنوشت دچار است به بررسی می نشینم.

عشق مجنون نه حدیثی است که پنهان افتد             داستانیست که بر هر سربازاری است

تمایز در عشق یا دوست داشتن را می توان در سه حوزه بررسی کرد ،  عشق حقیقی ، عشق مجازی  و عشق کذُابی.

عشق، از واژه ی عشقه که گیاهی است بالارونده با برگ های درشت و ساقه های نازک و میو ای که دارای اثر مسهلی است ولی خالی از سمیت نیست ، گرفته شده است. عشق را بیش داشتن و یا به تعبیری از افلاطون ، دوست داشتنی بدون معیار صرفا لذات جنسی می گویند.معیارهایی که در این میان موجود است را تنها می توان به چیزی غیر از معیار گفته شده دانست که آن چیز به دلایل نامبهمی قابل گفتار مستقیم نیست و باید به شعر زیر اکتفا نمود:

 مرا با خود تو چیزی در میان هست                                  و گرنه روی زیبا در جهان هست

ادامه نوشته