نیست جز نامی ز تو در دست من

محضر مبارک حضرت ولی عصر (روحی و ارواحنا لتراب مقدمه)

 

درود و سلام حقیری چون من برای انسانی که درود و سلام خدا بر ایشان است چه کوچک و سخیف است ، اما رسم ادب است که هر نامه ای را به سلام می آغازند.

 

سلامی چوی بوی خوش آشنایی

 

چه سیاهه ها که نوشته ام از برای انسانهای متعددی از وزیر و وکیل گرفته تا مقامات و شامخات از دوست و معشوق و محبوبان زمینی تا هر که را فکرش به خاطر شریف برسد ، برخی پاسخ دادند و برخی حتی اعتنایی هم نکردند ، برخی نیز مجیز گفتند و برخی دشنام سپردند ، همه و همه گذشت ، هر چه در آن نامه ها امید پاسخ داشتم ، اکنون که قلم به دست نوشتار برده ام و برایتان مرقومه ای می نگارم ، به سبب آنچه حتما شما از بی لیاقتی صاحب این نوشتار مطلعید ، انتظار پاسخی ندارم.

 

اما نه ، حالا نگاه می کنم که خیلی از کسانی که برایشان نامه ارسال کرده ام ، حتی انسانهای معمولی که به صرف دوستیشان نامه ای از من دریافت می داشتند نیز برای من انتظاری در دریافت نامه را ایجاب نمی کردند ، و حتما شان شما اجل است از انسانهایی که با حب و بغض و یا اصلا عدم علم به دریافت نامه شان و دیگر علل واضحه یا ساتره پاسخی به من نداده اند که گله شان را به حضور معروض نمی دارم و من باب یادآوری هم حتما لازم نیست که مساله وجوب پاسخ سلام را مکشوف دارم ، با این همه:

 

یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض

 

پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت

 

 

ادامه نوشته

مهین کلام

قران کتابیست به زبان عربی که مسلمانان که حدود 20 درصد جمعیت دنیا را در قرون اخیر تشکیل می دهند آنرا مقدس می خوانند و تمام و کمال آنرا زاییده وحی خالق بی همتا به پیام آور انسانی اش  از طریق الهامات غیبی تعریف می کنند.

 

تا اینجای تعریف ، تقریبا به جز برای موجودی غیر زمینی و یا دسته قلیلی از انسانهای کم اطلاع جذاب نیست .تعاریف ریزتر و جزئی تر از این کتاب را نیز می توان از تفاسیر عریض و طویل علمای دین از طی قرون متمادی ظهور این دین جستجو کرد ، این کلام مختصرا به مختصات جغرافیای ادبیاتی این کتاب می پردازد

 

کتاب داستان و تاریخ

 

داستانهای قرآنی تا آنجا جذاب است که مانند همه داستان های فولکور و عامه پسند نه تنها تکرارش مستوجب ملال نیست، چه بل آنکه یادآور حس نوستالوژیک و آرامش بخش است.داستان های اقوام و شخصیت های عینی و غیر حتی غیر مثبوته تاریخی به عنوان یک داستان و رمان در هر قشر و سنی شنیدنیست.

 

بسیاری از داستان های قرآنی با قرائن تاریخ همراه و بعضی از آنها شگفتانه به پیش بینی این کتاب از آینده شبیه است.

 

توجه به طبیعت

 

شاید مسلمانی وجود نداشته باشد که در نام بردن از سور قرآنی که در حافظه دارد از سوره "بقره" نام نبرد، چون این سوره بزرگترین سوره قرآن و حدود 10 درصد این کتاب را شامل می شود، اما معنای لغوی این سوره را "گاو" نام نهاده اند و عرب به گاو ماده اسم "بقره" را نهاده است، حیوانی که نه تنها حیوان خیلی محبوبی همچون پرندگان زینتی یا نماد قدرت و هوش و غیره نیست، بلکه حیوانی نامئنوس از باب هیکل، بوی بد و دیگر مشخصات منفی محسوب می شود ولی به جای اسم گذاری در سرفصل های این کتاب از نام مقدسین و مبرزین، کاندیدای برنده سرفصل بزرگترین فصل کتاب است

 

توصیه های اخلاقی و اجتماعی

 

توصیه به هنجارهای اجتماعی همچون راستگویی ، نیکی به والدین ، پرهیز از تهمت و غیبت ، اخلاق صحیح جنسی ، کمک به هم نوعان و ... از مهمترین توصیه هایی است که کتاب مقدس مسلمانان در جای جای آن اشاره می نماید. مسلمانان بر این باورند که خالق بی همتای ایشان بنابر این توصیه هاو دیگر توصیه هایی که در بندهایی آتی با نام دساتیر و قوانین دین به آنها پرداخته می گردد ، در جاییکه حیات دنیوی انسانی به شکلی دیگر و در قالب جاودانگی ادامه پیدا می کند ، به ازای اجرای یا عدم اجرای آنها عقاب و پاداش می دهد. این عقاب ها و پاداش ها با تصورات دنیوی قابل مقایسه نیست و هم در پاداش و هم در عقاب بسیار بسیار بزرگتر از تصورات موجود دنیوی می باشد.

 

 

 

 

ادامه نوشته

کس را چه زور و زهره که وصف علی کند جبار در مناقب او گفته هل اتی

هَلْ أَتَی عَلَی الْإِنسَانِ حِینٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُن شَیْئًا مَّذْکُورًا ﴿۱﴾

 

آيا زمانى طولانى بر انسان گذشت كه چيز قابل ذكرى نبود

 

 

ادامه نوشته

کاشکی

کاش می شد به اندازه همه عمر سکوت کرد، سکوتی مطلق تا آنجا که بگویند از زبان افتاده است.

 

کاش می شد به اندازه همه روزها راه رفت، قدم زد و در خلوت و تاریکی  غور خورد.

 

کاش می شد همیشه برای همیشه شب ادامه پیدا می کرد.

 

صدای غرش دریا را شنید، بلندای کوه را دید و بوی اردیبهشت را استشمام کرد ، کاش می شد تمام کاشکی ها دیگر به جای کاشکی، حتمی بود.

 

وسیع باش و تنها و سر به زیر و سخت

تمرین از خود گذشتن

عشق می ورزم و امید که این فن شریف                                    چون هنرهای دگر موجب حرمان نشود

 

در تفسیر آیه 177 سوره بقره که ذیلا به آن اشاره می رود ، برخی از مفسرین ذکر کاملترین دستور دین داری را به اشاره رفته اند.

 

لَّیْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَـکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِکَةِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ وَآتَی الْمَالَ عَلَی حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَی وَالْیَتَامَی وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّآئِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَی الزَّکَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِینَ الْبَأْسِ أُولَـئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَأُولَـئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ (177- بقره)

 

نیکی آن نیست که روی خود را به جانب مشرق و مغرب بگردانید، بلکه نیکیِ [مجسّم ]کسی است که به خدا و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب [های آسمانی ]و پیامبران ایمان آورده و مال خود را با اینکه آن را دوست می دارد به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و در راه ماندگان و سائلان و در [راه آزادی ]بردگان می دهد و نماز را بر پا می دارد و زکات می پردازد، و کسانی که وقتی عهد می بندند به عهدشان وفا می کنند، و بویژه کسانی که در تنگدستی و سختی و هنگام جنگ شکیبا هستند. اینانند که [در ادعای نیک بودن ]راست می گویند و اینانند همان تقواپیشگان.

 

 

 

جان و جامی که این آیه به انسان می دهد ، پس از ایمان و عقاید محکم منطقی و عقلی به اصولی مصرح ادیان ، لفظ "حب" قبل از نیکی های گسترده ایست که به آن اشاره رفته است. در واقع هیچ یک از اعمال نیک بشر بدون آنکه انسان آنرا از روی دوستی انجام دهد ، اثری در دین داری و راستگویی و تقوای او ندارد. از رسول خدا (ص) سؤال شد که: مراد از "آتی المال علی حبه" چیست؟ همه ما مال خود را دوست می داریم. رسول خدا(ص) فرمود: مراد این است که مال خود را در راه خدا می دهی، در حالی که نفست تو را از عمر دراز و فقر می ترساند". الدر المنثور، ج 1، ص 414"

 

این حب و دوست داشتن در خصوص ذات اقدس الهی ، اعتماد به وعده های او و عمل فرایضش با درنظر گفتن همه ی احتمالات ناگوار در زندگی است که نبی مکرم اسلام دقیقا به آن اشاره می کند و گذشتن از مال را با در نظر داشتن عمر دراز و ترس از تنگدستی دلیل می داند.

 

گذشت از نفسیات و توجه به او متضمن تمرین است . تمرین از خود گذشتن البته با در نظر داشتن هدف ، بنابراین عشقی که  مجازی از عشق حقیقی باشد نه تنها عار و عیب نیست چه بل آنکه بهانه و دلیلی است استوار برای رسیدن به هدف.

 

بررسی زندگی سراسر نور پیامبر اعظم (ص) و امیر مومنان (ع) آن دو نور واحد در کالبدهای انسانی ، نشان از همین واقعیات در کردار و رفتار ایشان دارد . زندگی سراسر نور حضرت خدیجه با پیامبر عظیم الشان اسلام و حضرت علی و بانو فاطمه (س) در عین آنکه پیوندیست زمینی ، وصالی آسمانی را در خود دارد و هم در زمین و هم در آسمان معنا پیدا می کند.

 

آرند که جوانکی عاشق دخت پادشاه شد ، به او توصیه کردند که پادشاه سخت متعصب بر دین است و چون تو را در حال نماز و نیاز ببیند ، بر تو دل می بندد . جوان در مسیری که پادشاه در هنگامه نماز می گذشت ایستاد تا نمازی مطابق میل شاه بخواند ، چون بر حالت نماز رفت با این فکر و اندیشه بود که اگر شاه برای دخترکش چنین از نماز او شادمان است ، صاحب این نماز و عبادت چه میزان شوق و اشتیاقی خواهد داشت که گفته اند:

 

لو علم المدبرون کیف اشتیاقی بهم لما توا شوقا "

 

" اگر آنان که از درگاه من رو برتافتند ، می دانستند که چقدر مشتاق آنان هستم ، هر آینه از شوق جان  می سپردند "

 

پسرک روی برتافت و کمر بر خدمت خدای بست.

 

پس هر عشق و دوست داشتنی مذموم نیست ، چه بل آنکه مقدمه ایست بر دوست داشتن حقیقت عشق.

 

عشق دریایی کرانه ناپـــــــــــدید

کی توان کـــردن شنا ای هوشمند

 

توســـــــــنی کردم ندانستم همی

کز کشیدن سخت تر گردد کمند

 

سخن را به نقش عقل در تشخیص عشق های مجازی ، حقیقی و کذایی  پایان می دهم که اینجا کار عقل می آغازد و :

 

عقل کجا پی برد شیوه سودای عشق

 

باز نیابی به عقل سر معمای عشق

 

و دور تسلسل عشق و عقل که مرا گره گشایی بر آن نیست

ما در پیاله عکسِ رُخِ یار دیده‌ایم                      

آخرت روز تبدل السرائر است یعنی روزی که هیچ سر و سری مخفی نمی ماند. ولی دنیا محل اختفای سرهاست و خدا ستار است بر عیوب و راز و رمزش مخفی است.

 

از خصوصیات مومنان این است که "یومنون بالغیب"اند یعنی فارغ از اعتماد و ایمان به خدا و پیغمبر و ایمان به معاد ، به غیب ایمان دارند . ایمان به غیب ، ایمان به جزای عقاب و پاداش در دنیاست و انسانها باید بر این اساس تصمیم گیرند. اینکه بخواهند و بتوانند بر اساس داشته های خود و بدون دخل و تصرف در دل ها و اسرار دیگران عمل کنند. حتی رسولان الهی در دنیا رسول ظاهری خوانده شده اند و رسولان باطنی عقل اند که باید انسانها را در مسیر پرخطر دنیا رهنمون باشند.

 

عقل محصول پرطمطراقی را می زاید که نه تنها میوه ای خوشگوار را به ارمغان می دهد ، چه بل آنکه اصل و اصالت مام خود را از یادها می برد:

 

عشق آمد و عقل را به در کرد                                   دیدی که پسر چه با پدر کرد

 

اما تنها عشق های برآمده از عقل و برآمده از انواع قیاس های استدلالی و قیاسی و تمثیلی که بر مبنای اس و اساس منطقی به دست آمده باشد ، پاک و  کاراست وگرنه همانگونه که بارها گفته ام و بار دیگر می گویم:

 

عشق هایی کز پی رنگی بود                                     عشق نبود عاقبت ننگی بود

 

عشق و دوست داشتن یک تصمیم است ، تصمیمی که انسان بر اساس برداشت های خود که از نتایج عقل و سحر(استعاره از توکل) است  ،دلبستگی را می آغازد و آنرا تجربه می کند و گرنه عشق گردابی نیست که آدمی بی هیچ فکر و اندیشه و توسلی به عالمی بالاتر از آن دچار و گرفتار آید.

 

 

دوست داشتن هم جرم نیست و چه بل آنکه بر طبق حدیث شریف قدسی ، ریشه در خالق ما دارد :

 

كنت كنزا مخفيا فاحببت ان اعرف، فخلقت الخلق لكي اعرف

 

من گنج نهان بودم، خواستم كه شناخته شوم، لذا مخلوقات را آفريدم تا شناخته شوم.

 

اما هماره راه ابراز دوستی ، بیان نیست که:

 

هر چه گویم عشق را شرح و بیان                      چون به عشق آیم خجل مانم از آن

 

و همچنین است:

 

قلم را آن زبان نبود که سرّ عشق گوید باز              ورای حد تقریرست شرح آرزومندی

 

عشق در خود سکوت دارد ، جذبه دارد ، درد دارد ، شکست دارد ، حرف شنیدن دارد . چه عشاقی بیابان گرد شدند ، کوه کن شدند ، بر دار شدند ، خوار شدند ولی در عین همه این احوال انگار بر تختگاه پادشاهی نشسته اند.

 

به جز اشک چشم و به جز داغ دل

 

نباشد به دســــــــــــت گرفتارها

 

 

 

کشیـــــــدند در کوی دلدادگان

 

میـــــــــــان دل و کام، دیوارها

 

 

 

چــــــه فرهادها مرده در کوهها

 

چه حـــــــــلاجها رفته بر دارها

 

 

 

چه دارد جهان جز دل و مهر یار

 

مــــــــگر پرده‌هایی و پندارها؟!

 

 

 

دنیا آنقدر هزار توی دارد که نمی توان برای همه نسخه ای واحد پیچید ولی اصولی هست که باید در دوست داشتن آنرا از نظر دور نداشت. یکم توکل است که با هیچ مصلحتی سازگار نیست و اما بعد صبرست که نه راهی جز آن هست و نه مقابله در مقامش که گفته اند:

 

گویند سنگ لعل شود در مقام صبر                      آری شود ولیک به خون جگر شود

 

بعد از صبر ، رضایت است به حکم دوست که باید بر آن گردن نهاد و بعد تحمل است از حرف و نصح و زبان زخم دیگران که باید در مقابلش گفت:

 

حکایتی ز دهانت به گوش جان من آمد        دگر نصیحت مردم حکایت است به گوشم

 

به زخم خورده حکایت کنم ز دست جراحت   که تندرست ملامت کند چو من بخروشم

 

 

 

پایان سخن آنکه عشق در نهایت خود شاید تقرب نداشته باشد ، شاید حین شادی حاصل وصال را به غم دوری تبدیل کند ، شاید انسان را از خوراک بیاندازد و نحیف کند ، اما حال انسان را خوب می کند ، به احسن الحال مبدل می گرداند ، انسان را بالا می برد و برای انسان تقویم عالی رقم می زند:

 

ساقی! به نور باده برافروز جام ما                  مطرب، بگو که کار جهان شد به کام ما

 

ما در پیاله عکسِ رُخِ یار دیده‌ایم                      ای بی‌خبر ز لذتِ شُربِ مُدام ما

 

هرگز نمیرد آن که دلش زنده‌شد به عشق        ثبت است بر جَریده‌ عالَم دوام ما

انقلاب 1979 ایران

ما با نهج البلاغه انقلاب کردیم ولی عده ای می خواهند با حاشیه عروه انقلاب را اداره کنند

یارانه ها

وزرات محترم امور اقتصاد و دارایی

 

معاونت مدیریت و برنامه ریزی رئیس جمهوری

 

با سلام؛

 

با تجربه و دانشی که در مسئولین محترم دولت تدبیر و امید وجود داشت ، برنامه ریزی بر معیار انتظار از خود انصرافی های گسترده مردم با حجم فزاینده جهت پیشبرد اهداف مالی و اقتصادی کشور بعید بود و یقینا باید اهداف پنهانی در پس این فراخوان دیده شده باشد ، چرا که گرفتن یارانه از مردم مثل کاهش اختیاری حقوق در نزد مردم (به درست یا غلط) تاثیر و تاثر دارد. من نیز (همچون بسیاری از دیگرانی که دلیل ثبت نامه ایشان را پرسیده ام ) به دلیل عدم اعتماد به مسئولین و عدم توجه همه جانبه به حقوق اقتصادی شهروندان مانند دریافت مالیات و عوارض و غیره و ارائه خدمات به یارانه نقدی "نه" نگفتم. ترجیح می دهم این پول را اگر نیاز نداشتم ، خود به جای دولت به دست مستحقان برسانم .

 

اما ذیلا نکاتی را جهت پیگیری این کاهش حجم پرداخت ماهیانه یارانه نقدی (که شاید مهمتر از اصل پرداخت آن باشد) در طرح های ذیل تقدیم می نمایم، شایان ذکر است که دولت باید با برنامه ریزی دقیق و شناسایی دهک های واقعی درآمدی و نیازمندان قطعی پرداخت نقدی یارانه ماهیانه ، نهایتا همه ی یارانه بگیران به غیر از دهک های مزبور را در یکی از طرح های زیر در ابتدا مشعوف و سپس مجبور نماید:

 

 

 

 

 

 

 

الف) پرداخت سود یارانه

 

اعلامیه به بانک ها برای اجرای طرح موسوم به "سود یارانه" با مشخصات زیر:

 

1-1-         سرمایه گذاری یارانه دولتی در هر بانک عامل دریافت کننده یارانه

 

1-2-         با نرخ 20 درصد

 

1-3-         پنج ساله

 

1-4-         امکان پرداخت وام از محل آن تا سقف 3 میلیون با نرخ 20 درصد

 

 

ادامه نوشته

تریبون نماز جمعه

 

حضور رهبری نظام

 

آیت الله علی خامنه ای

 

سلام علیکم؛

 

بی شک استواری هر نظام به حمایت مردمان آن است . چه آنکه مولا علی علت پذیرش حکومت را فشار و خواست فزاینده ی مردم و استمرار آنرا در گرو ارتباط و دخالت مردم در حکومت می داند.

 

میزان رضایت مردم از حکومت در نمودارهایی در دنیای مدرن قابل اندازه گیری است و می توان در خلال مراجعه به آرای عمومی ، میزان شرکت مردم را در برنامه های تبیینی از سوی حکومت یافت . تظاهرات ها ، تجمعات قانونی  ،میزان مشارکت در برنامه های دسته جمعی و غیره از مظاهر این میزان رضایت مردم و در نتیجه معیاری برای استحکام نظام تفسیر می گردد.

 

در نظام و موقعیت ژئوپلتیک ایران ، آیین عبادی و سیاسی نماز جمعه از مظاهر این مشارکت محسوب می شود. نمازی که واجب تخییری بوده و استحباب وافری برای آن مفروض گردیده است. اما متاسفانه و با دخالت های مستقیم دستگاه طویل و عریض دفتر جنابعالی ، این نماز آیینی تبدیل به تریبونی حکومتی گردیده و حتی مومنین و مومنات معتدل را از شرکت در آن محروم کرده و مستوجب پایین آمدن سطح مشارکت مردم در همراهی با حکومت گردیده است.

 

بعد از بازنشستگی و استعفا و برکناری و ارتحال بزرگانی همچون آیات عظام طالقانی ، منتظری ، مشکینی ، جوادی آملی ، طاهری  اصفهانی، طاهری خرم آبادی ، ملکوتی ، امینی، حائری ، دستغیب و حتی هاشمی و اردبیلی و ... از این تریبون مقدس ، کمتر مصلایی در کشور یافت می گردد که مومنین با طیب خاطر از ایمان و عدالت امام جمعه اش و بل آنکه اشتهار و نزدیکی او به این صفت به اقامه نماز پرداخته و شاهد نمازی پرشکوه در آن شهر و دیار باشیم.

 

پیشنهاد می گرددضمن دخالت شخصی در مساله مزبور و سپارش تعیین ائمه جمعه شهرها به حوزه های مقدس علمیه و تفکیک نمایندگی ولی فقیه از زعامت جمعه ، برای شهرهای بزرگ و مهمی چون تهران ، مشهد و قم با بهره گیری ابزارها و علما و روحانیون موجود  ، اشخاص معتبری را منصوب فرمائید.

 

شایسته است از خطیب توانا و مورد اعتمادتان که رای قاطبه ی ملت را نیز دارا می باشد در این منصب بهره گیرد و آقای حسن روحانی را به عنوان امام جمعه موقت شهر تهران معرفی کنید تا هم به حضور طیف های وسیعی از مردم دست یابید و هم با احترام به رای ملت ، امکان وضعیتی معتدل تر را در نظام سیاسی ایجاد فرمائید.

 

 

 

و السلام علی عباد الله صالحین