ای علی شرمنده ام

من به مقتضای زمان هر روز اخبار را به صورت مکتوب از BBC دنبال می کنم و موج اعتراضات و راهپیمایی ها و جنبش های مردمی در سراسر جهان به خصوص اروپا و آمریکا را می خوانم.

در فیس بوک هم همه آن کسانی را که من خودم را به جهت تیپ و قیافه و فرائض از ایشان مسلمان تر می دانم ، می بینم که هر روز از غزه می نویسند.

یاعلی!

به واقع که دیگران در عمل به قرآن در دفاع از مظلوم و در پاسداری سنت تو در این امر از ما پیشی گرفته اند.

آنجا که فرمودی اگر کسی در غم خلال کشیدن از پای دخترک یهودی، دق آورد گزاف نکرده است.

ای علی!

شرمنده ام که امروز من تنها عزادار فرق شکسته ات بودم و ندانستم که چرا آن ضربت بر تو وارد آمد و تنها برای مظلومیت تو اشک ریختم اما غزه را از یاد بردم.

 

یوسف والا زکنعان دور کرد

چشم ظاهر بین ما را کور کرد

لیک چشم باطن ما را گشود

هر که را دیدیم ، جز مولا نبود

مستجاب آمد دعای عاشقان ای دعا گو آن دعا را بازگو

شباهنگامی بود در دوران الیمی که شیخ ما (مرحوم سامت) در بستر افتاده و دورادورش به دعا گرد آمده بودیم ، گویا همین شب ها بود و ورد نام علی(ع) بر زبان ها جاری ، شیخ که از آن همه درد بر رنج بود ناله سر داد و بر اهل بیت فرمود: مرا به نام و یاد علی (ع) دعا کنید و بگویید که فلانی بر شما ارادت بسیار دارد و بخواهید دستم را بگیرد.

 

ای علی!

 

ما را به شفاعت این پدر ، امشب دریاب و

 

بغض های فروخفته ما از غزه و عراق را به ظفری التیام بخش

محیط و محاط

به نقل از امام صادق(ع) می فرمایند که ایشان بهترین زمان تربیت فرزند را بیست سال قبل تولد دانسته اند ، این سخن آنجا مهم تلقی می گردد که یا در خصوص بسیاری از انسانها این بیست سال شروع زندگی و حیات دنیوی ایشان و یا در کثرت موارد دوران خردسالی و رشد پدر و مادر است .

 

تاثیر و تاثر محیط بر شئ و محاط داشتن آن امری بدیهی و در برخی موارد ضرب المثلی روشن از سخن مزبور است که:

 

اسب و خر را گر ببندی در طویله نزد هم/ رنگشان یکسان نگردد ، خوی شان یکسان شود

 

بنابراین به حکم عقل تاثیر بالقوه محیط بر اشیاء به خصوص در مورد دو چیز شبیه هم بسیار زیاد و بدیهست همچون دو لباس شسته شده در یک تشت . تا آنجا که محیط همچون رودی که ماده تشکیل دهنده اش آب است که هم مایع و هم روان و هم سیال است قادر به تغییر شکل سنگ های راه خویش می باشد. کوتاه سخن در اثبات این مقال امکان تاثیر دو انسان بر یکدیگر از حیث رفتار و اخلاق در حالت بالقوه نیاز به ادله مضاف نیست.

 

اما دو نکته مورد بررسی در این مقال اولا بالقوه بودن مساله و امکان عدم تبدیل آن بالفعل و ثانیا تاثیردهی به جای تاثیر پذیری است که هدف این گفتار و مبنای این نوشتار است.

 

بحث اول: راهکارهای عدم تاثیر پذیری از محیط

 

برای روشن شدن این بحث نظر به علایق دینی راهکارهای دین مبین اسلام و قرآن کریم را برای این عدم تاثیر پذیری بررسی می کنیم که خود قابل تامیم به غیر در جهت درک و وصول به معانی است.

 

 

ادامه نوشته

چند شب ها خواب را گشتی اسیر / یک شبی بیدار شو ، دولت بگیر(مولانا)

بیست و اندی سال پیش بود ، میهمانی به خانه مان آمد  با احدی از بستگان . خوب پیرمرد اول بار بود که به خانه مان آمده بود و از صاحب خانه خجالت می کشید ، من  کنجکاوانه در عالم بچگی حرف هایش را می شنیدم که به واسطش اصرار داشت ، بی نشستن بر خوان و سفرمان ، بروند و بیش از این نمانند. صم و بکم نشسته بود و حیا به او اجازه سخن نمی داد تا آنکه مرحوم پدر باب مزاح و دوستی را با او چنان گشود که هنگامه عصر از ایشان دل نمی کند . چه بسیار پدر در دل او جای باز کرده بود. شماره می گرفت و شماره می داد و قرار دیدار بعد می گذاشت ( بیچاره ندانست که یارش سفری بود.)                                                                   

 

ای خدای بزرگ ، کرامت و بزرگواری تو که با بندگانت قابل قیاس نیست ،                                                                                                    

 

خوان نعمتت که در مقابل خوان و سفره کوچک بندگانت قابل شمارش نیست ،                                                                                               

 

صفا و مهربانیت را حد و تقریری نیست.                                                                                                                                          

 

اکنون که به کرامانه ترین خوان و نان تو و شب های قدر می رسیم ، ما را چنان کن که کریمی از توست و اگر ما دلباخته سفره و خوان نعمتت نگردیدم ، تو را که خللی نیست ، ما به اندازه آن پیرمرد به آن صاحب خانه دل نبسته ایم  و آشنا نشدیم و ما هنوز صم و بکم بر روی سفره تو ، تنها گشنگی را حاصل این ماه میهمانی ات دانسته ایم.                                                                                                                                                                   با ما چنان کن که لب از لب گشوده و کام از دل بیافکنیم و در جمع میهمانات ، خود را بیابیم و در این شب های دهه ی آخر که دیرپایی فرامی رسد ، از غریبگی با تو درآییم و آشنای آشنایت گردیم

حکم تیمم بدل از وضو جهت استحباب

 حکم تیمم بدل از وضو جهت استحباب دائم الوضو بودن در هنگام متاعب چیست؟ یعنی اگر شخص در اثر متاعبت و خستگی و گرما و سرما ، جهت استحباب دائم الوضو بودن ، در برخی موارد در عین وجود شرایط وضو تیمم کند ، استحباب و ثوابی منظور می شود؟

با آرزوي قبولي طاعات و عبادات حضرتعالي

 

==============

 

جواب:

 

سلام عليكم و رحمة الله و بركاته

 

 

خیر اثری ندارد.

 

فقط:إذا آوى إلى فراشه وذكر أنه ليس على وضوء جاز له التيمم رجاء و إن تمكن من استعمال الماء ، كما يجوز التيمم لصلاة الجنازة إن لم يتمكن من استعمال الماء وإدراك الصلاة ، بل لا بأس به مع التمكن أيضاً رجاءاً .

 

استفتای 71821 از دفتر آیت الله وحید خراسانی

خدا انشاله همه ما را عاقبت به خیر کند

امروز در مسجدی نشسته بودم ، بعد از نماز مُذکِری نقل نماز شب هشتم ماه روزه می داد که بعد از دو رکعت نماز کذا و کذا ، 1000 سبحان الله وارد است. پیرمردی پشته بر هم برآورده و موی سپید کرده که جنبم نشسته بود و جبینی برآمده از مهر و انگشتری عقیق بر دست داشت به دیگری می گفت: آخر که گیریم چون بر جای آوردیم چنین اعمال سخت را ، چه گیرمان آید. من از سال 1342 و وقتی نوجوان بودم در این مسجد رفت و شد دارم و نه گره ای از زندگی ام باز شده و نه حال خوشی دارم و نه زن و فرزندنیکویی.     

 

                                                                                            

 

در بهت کلام آن سالخورده سن و فرسوده دل  هنوز درمانده ام و تنها "از خدا می طلبیم صحبت روشن رایی"

 

یا ایها الذین اسرفوا علی انفسکم لاتقنطوا من رحمه الله ان الله یغفرالذنوب جمیعا

اذکار طلوع و غروب

مشایخ حدیث به سندهاى معتبر از امام صادق علیه السّلام روایت کرده‏اند که بر هر مسلمان واجب‏ و لازم است که این دعا را ده مرتبه پیش از طلوع آفتاب و ده مرتبه پیش از غروب آن بخواند:

 

لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ یُمِیتُ وَ یُحْیِی وَ هُوَ حَیٌّ لا یَمُوتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلَى کُلِّ شَیْ‏ءٍ قدیرَ

 

این مطلب را باری ، آ.فاطمی نیا با الحاح عرض کرد و من در این همه تحکم و اعتبار تشکیک کردم، در مفاتیح آ.شیخ عباس دیدم، عینا جملات فوق الذکر بود

 

البته به نظر می رسد چون وجوب و لزوم در کنار هم آمده است ، این واجب ، واجب لزومی باشد و نه یکی از وجوب چهارگانه عینی ، کفایی ، تعیینی و تخییری و تفاوت وجوب و لزوم نیز در تفاوت انجام احکام تکلیفی و عقلی است . یعنی وجوب در مقابل حرام و لزوم در افعال منطقی است. البته این حاصل برداشت حقیرست و مابقی برعهده راویست

نامه ای به مطهری

نماینده ملت در مجلس شورای اسلامی

 

جناب آقای دکتر مطهری

 

سلام علیکم ؛

 

الحق و الانصاف که شما فرزند خلفی برای مرحوم شهید ابوی می باشید که مستحق تجلیل در راستای حقگویی و شجاعت در گفتارید. نقل شما از مجلس خصوصی با رهبری در مورد رفع حصر از رهبران جنبش سبز در چند روز گذشته و خاطره شما از حصر آیت الله منتظری و همچنین بازیاد خاطراتتان در مورد مرحوم آذری قمی ، شریعتمداری ، قمی ، کاظمی بروجینی ، روحانی و غیره تصویری روشن از آنچه تنها بر سر روحانیت منتقد رفته است تبیین می دارد ، چه آنکه نیاز به یادی از مخالفین بعضا غیر مذهبی همچون مرحومان فروهر ، قاسملو ، سعید سیرجانی ،بختیار و ... نیست. دفاع جانانه شما از حق که لزوما دفع و رفع حصر نبوده ، بلکه عمل به قانون در خصوص محاکمه عادلانه ایشان است بر همه ما واضح و قابل ستایش است ، انشاله در درگاه حق ماجور باشید. اما جناب آقای دکتر مطهری به نظر می رسد که کوشش و جهت شما در خصوص دفع ظلم به خصوص در تذکرات عالیه به رئیس جمهور سابق ، رئیس قوه قضائیه ، شورای نگهبان و غیره تنها پرداختن به سطح موضوع باشد و ریشه موضوع، مغفول نظریه ی تدافعی شماست:

 

اول ای جان دفع شر موش کن                      وانگهان در جمع گندم جوش کن

 

ادامه نوشته

فصل بندگی

آمد رمضان و عید با ماست         قفل آمد و آن کلید با ماست

 

بربست دهان و دیده بگشاد       وان نور که دیده دید با ماست

 

در روزه اگر پدید شد رنج           گنج دل ناپدید با ماست (مولانا)

 

آغاز فصل بندگی مبارک باد

ترجمه مقاله ارائه شده در پست قبلی

در پست زیر و در پاسخ به نامه ارسالی برای مقام محترم وزیر خارجه در خصوص مساله فقه و مصلحت ، مطلبی را ایشان اشاره فرمودند و در صحت آن ، به مقاله زیر اشاره نمودند ، متن ترجمه شده مذکور ذیلا تقدیم می گردد: (با تشکر از مترجم: خ. ترحمی)

 

خلاصه ای از مقاله آیت الله ابوالقاسم علیدوست در کنفرانس فقه هسته ای در مارس 2014 در تهران

 

سلاح های کشتار جمعی پدیده ای جدید در عصر حاضر می باشند. که در گذشته ودر فقه اسلامی به طور اخص به آن ارجاع داده نشده است. این درحالی است که قوانین پایه ای در این خصوص وجود دارد که می توان به نوعی از آن ها برای این مسائل نیز بهره گرفت.

 

اولین علت تحریم این سلاح ها این است که باعث تخریب محیط زیست و آسیب به جان و امنیت غیر نظامیان می شوند که این آسیب به نسل های آینده نیز منتقل خواهد شد.

 

احکام اولیه شیعه در خصوص سلاح های غیر معمول:

 

در ابتدای اسلام، مسلمانان مجاز به استفاده از سم در جنگ ها نبودند. حتی اجازه نداشتند که آب دشمن را نیز با سم آلوده کنند. این حکم که مربوط به هزار سال گذشته است ناظر به این مسئله است که پخش سم منجر به اثرات مخرب و بلندمدتی برای افراد غیر نظامی، محیط زیست و دیگر جانوران خواهد شد. با ارجاع به این مطلب می توان نتیجه گرفت که استفاده از سلاح های شیمیایی، میکروبی و هسته ای در دکترین اسلامی حرام بوده و منع شده است.

 

احادیث بسیاری از حضرت محمد(ص) در این خصوص وجود دارد که استفاده از سم را، حتی بر علیه مشرکان حرام اعلام نموده است.

 

شیخ طوسی که از پیشگامان محققین دینی است در کتاب خود اینگونه بیان می کند که :"استفاده از هر سلاح کشتاری در جنگ مجاز بوده به غیر از سم که باعث پخش وسیع و گسترده ای در سرزمین دشمن می شود."

 

فتوای مشابه شیخ طوسی در علما عصر حاضر نیز مطرح شده است که از آن جمله می توان به اشخاص زیر اشاره کرد:

 

    Kitab al-Sara’er[5] by Mohammad bin Īdris al- Hīllī also known as Ibn-i-Īdris

    Ghunīyat-al-Nuzū‘ ilā ‘Ilmay-al-Usūl va’l-Furū [6] by Alī bin Zuhrah bin Husain ī Halabī also known as Ibn-i-Zuhrah

    Al-Mukhtasar al-Nāfi’ fi fīqh al-Imāmīya[7] by Jamal ad-Din Hasan ibn Yusuf ibn ‘Ali ibn Muthahhar al-Hilli also known as Allamah Hīllī

    Al-Duroos Al-Sharāiyeh[8] by Sheikh Shams-eddin Mohammad Makkī al-Āmelī also known as Al-Shaheed Al-Awwal

    Al-Maqāṣid fī Sharḥ al-Qawāʻid[9] by Alī ibn al-Ḥusayn Muḥaqqiq al-Thānī

 

 

ادامه نوشته