یا حسین (ع)

به مانند بسیاری از مسائل مهمه در زندگی ما انسان ها ، داستان نبرد حسین (ع) در صحرای کربلا تنها در دو بعد احساسات و منافع روزمره شخصی برای ما کاربرد دارد و صرفا یا به شور و هیجان حسینی و یا برای بهتر شدن حال و روز مادی ، حسین حسین گویان اشکی می ریزیم و بر سر و سینه کوفته و نذری می دهیم اما معلوم نیست که در ظهر عاشورا در لشگر عمر سعد شمشیر به دست و یا در خوش بینانه ترین حالت جز ساکتین لقب گیریم . چه بسیار صحنه هایی که در همین شب های عزیز و در میان متصفین به عزای حسینی با چشم سر مشاهده نکرده و چه اعمال یزیدی از " من یزید " دینداران به ظاهر صلاح در تمام عمر خویش به وضوح دیده ایم و همه آنها شاید برای آن است که به قول معلم شهید ، به جای تشنگی حسین به لبیک ، تشنگی لبان او را در محافل دینی به ما آموختند . هنوز نیز در جنگ حسینی و یزیدی ، حسین (ع) قلیل الاصحاب به نظر می آید که اگر قرار باشد این جامعه ی بزرگ عزاداری را حسینی بنامیم و سپس کردار و عمل جامعه خود را هم به تماشا بنشینیم باید متاسفانه به یاد آن مثال معروف افتیم که :
گر پیروی از حسین این است
حق با طرف یزید بادا

و اما این سخن به معنای بدگوهری و چه بسا منفی نگری و در نتیجه تعطیلی چنین مقام نیست که شرط اول قدم مهیاست :
در ره منزل لیلی که خطرهاست آنجا
شرط اول قدم آن است که مجنون باشی
و این عشق و محبت به خاندان را می توان در اشک و آه و شکسته شدن دل های پیر و جوان و کودک و زن و مرد در میان مراثی مُشار به حسین بن علی(ع) یافت و چه آنکه شاید این نوح و نوا در نزد مستبصر مقدمه و برای مستصفی مراقبه و اهل معاصی چون راقم را استحاله است. لهذا با " قدم زنی در ره خاندان " متصف به تعزیت دردانه " شحنه نجف" مرثیه ای بی بدیل از مرحوم ایرج میرزا را به سوگ می نشینیم:

رسم است هر که داغ جوان دیده

دوستان رأفت برند حالت آن داغ ‌دیده را

 

یک دوست زیر بازوی او گیرد از وفا

وان یک ز چهره پاک کند اشک دیده را

 

آن دیگری بر او بفشاند گلاب قند

تا تقویت شود دل محنت ‌کشیده را

 

یک چند دعوتش به گل و بوستان کنند

تا برکنندش از دل، خار خلیده را

 

جمعی دگر برای تسلای او دهند

شرح سیاه ‌کاری چرخ خمیده را

 

القصه هر کس به طریقی ز روی مهر

تسکین دهد مصیبت بر وی رسیده را

 

آیا که داد تسلیت خاطر حسین

چون دید نعش اکبر در خون تنیده را

 

آیا که غمگساری‌ و اندوه بری نمود

لیلای داغ‌ دیده‌ی محنت ‌کشیده را

 

بعد از پدر دل پسر آماج تیغ شد

آتش زدند لانه‌ی مرغ پریده را

 

امام حسین (ع)

اولین سوال جدی که در خصوص مولا حسین (ع) توسط معلم دوران مدرسه ام شکل گرفت( حدود پانزده سال پیش) ، این بود که چگونه است که ابن زیاد با ده مرد جنگی کوفه را تصرف و سپس آرایش سیاسی را به گونه ای چرخاند که در چند روز ، مردمانی که داعیه حضور کاروان کربلا را ساختند یا به میدان جنگ مقابل آمدند و یا سکوت کردند و اما در طرف دیگر ، حسین (ع) با لشگری حدود هزار نفری در بدو ورود به سرزمین نینوا در مقابل لشگر یکصد نفری حر بن یزید ریاحی توقف می کند و با او نمی جنگد و همین معطلی عامل آن فاجعه می گردد. هر چند که در این سال ها ، سوال ها و سلوک های متعددی از نظریات ، کتبی چون شهید جاوید ، حسین وارث آدم ، حماسه حسینی و لهوف و سخنرانی ها و نوشته ها به خصوص اندیشه های دکتر سروش و مهاجرانی گرفته تا منابر آقایان روحانی هر کدام بعضا علامت سوالی را برایم ایجاد نمود ، اما آن سوال رنگ و بوی دیگری داشت . سوالی که شاید پاسخ آن ، تعمیمی برای مبنای عمل جامعه ی افراط و تفریطی دین گریز ماست باشد.
به هر روی ، مرثیه یکی از سنن همه پایان سخن از واقعه کربلاست که از زبان شهریار می گویم که:
 شیعیان دیگر هوای کربلا دارد حسین

روی دل با کاروان کربلا دارد حسین

از حریم کعبه جدش به اشکی شست چشم

مروه پشت سر نهاد٬ اما صفا دارد حسین
می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم

بیش از اینها٬ حرمت کوی منا دارد حسین...

بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب

کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین
رخت دیبای حرم چون گل به تاراجش برند

تا به جایی که کفن از بوریا دارد حسین

بردن اهل حرم دستور بود و سر غیب
ورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین؟

ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان٬ زخمه ای
گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین
شمر گوید: گوش کردم تا چه خواهد از خدای

جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین

بزرگداشت حافظ


دیروز شادباش روز حافظ را فراموش کردم و اکنون با این شعر شما یاد آوری گردید ، هر چند که به قول سید محمد خاتمی:
گویا ماجرای عشق و علاقه ایرانیان به حافظ ، شبیه عشق حافظ به معشوقه خویش است که:
ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست
آنچه آغاز ندارد ، نپذیرد انجام

۲۱ مهر ماه سالروز تولد سید خندان

 ﻫﺮﮐﻪ ﻣﺎﺭﺍ ﯾﺎﺩ ﮐﺮﺩ ،ﺍﯾﺰﺩ ﻣﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﯾﺎﺩ ﺑﺎﺩ
ﻫﺮ ﮐﻪ ﻣﺎﺭﺍ ﺧﻮﺍﺭ ﮐﺮﺩ، ﺍﺯ ﻋﻤﺮ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭ ﺑﺎﺩ

ﻫﺮ ﮐﻪ ﺍﻧﺪﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﺎ ﺧﺎﺭﯼ ﻓﮑﻨﺪ ، ﺍﺯ ﺩﺷﻤﻨﯽ
ﻫﺮ ﮔﻠﯽ ﺍﺯ ﺑﺎﻍ ﻭﺻﻠﺶ ﺑﺸﮑﻔﺪ ﺑﯽ ﺧﺎﺭ ﺑﺎﺩ

ﺩﺭ ﺩﻭ ﻋﺎﻟﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﻣﺎﺭﺍ ﺑﺎﮐﺴﯽ ﮔﺮﺩ ﻭ ﻏﺒﺎﺭ
ﻫﺮ ﮐﻪ ﻣﺎﺭﺍ ﺭﻧﺠﻪ ﺩﺍﺭﺩ، ﺭﺍﺣﺘﺶ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﺎﺩ

خاطرم می آید که این شعر وقتی در آخرین حضور خاتمی در مجلس هفتم که هم برآمده از حذف گسترده اصلاح طلبان و بروز چهره های تند رو و هم ناسازگارترین مجلس با دولت ( بعد از مجلس اول و دولت اول) توسط او خوانده شد تعجیب همه ناظران و حتی مخالفان او را هم برانگیخت . همه انتظار گلایه را از او و به خصوص پس از نتیجه آرا و انقطاع اصلاحات داشتند ، اما به تعبیری خاتمی با اقتدا به سیره نبوی (ص) شعار زنده باد مخالف من را احیا کرد.
مرحوم آیت الله بهجت (ره) در پیام بی سابقه خود برای شرکت در انتخابات آن سال فرموده بودند: به کسی رای دهید که به خاتم پیامبران نزدیک تر باشد .
و به تعبیر تفعلی بر حافظ در آن روزها:
خوش به جای خویشتن بود این نشست خسروی
تا نشیند هر کسی اکنون به جای خویشتن
خاتم جم را بشارت ده به حسن خاتمت
کاسم اعظم کرد از او کوتاه دست اهرمن

النجاة فی الصدق

پرونده ای بر اساس نقض عهد احدی در دادگستری مفتوح گردید و یک مساله کوچک به بلوایی که می توانست سبقه کیفری را به آبروی نداشته ام بچسباند ایجاد شد . در کیفر خواست نوشته شده بود :" بر اساس اقاریر ضمنی متهم و شهادت شهود .... "

داستان اینجا بود که در مراحلی از روند کار ، قسامه پیش آمد و من حاضر نشدم علی رغم علم به اینکه این قسم دروغ می تواند تا مرحله مختومه شدن پرونده پیش برود ، اقدام کنم و با این کار صدای دیگر مرتبطان پرونده و وکیل و غیره را درآورده بودم و این مساله تبدیل به مهمترین سند علیه مان شد.

در جلسه دادگاه که به لطف الهی و نظر مثبت قاضی پرونده مختومه شد ، وکیل ما به ذکر خاطره ای از پرونده ای در حدود بیست سال پیش پرداخت که از ده نفر متهم قطعی ، نه نفر با قسم دروغ تبرئه و یک نفر به علت ممانعت از قسم دروغ مجرم شناخته شد ( اتهام همگی فروش کوپن در بازار آزاد بود) ؛ قاضی هم تنها راه اثبات مجرمیت را همین امر می دانست .

ناگفته پیداست که در کشوری که با یک دروغ ( که همگی هم مرا در عدم آن سرزنش می کردند) می توان از بند خلاص شد ، امیدی به اصلاح نیست ، چرا که دروغ سر منشا همه بدی هاست و از قول بچگی هایمان ، دروغگو دشمن خداست.

إِنْ أُرِيدُ إِلاَّ الإِصْلاَحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلاَّ بِاللّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

قرآن به جز از وصف علی آیه ندارد

کس را چه زور و زهره که وصف علی کند
جبار در مناقب او گفته هل اتی
زورآزمای قلعهٔ خیبر که بند او
در یکدگر شکست به بازوی لافتی
مردی که در مصاف، زره پیش بسته بود
تا پیش دشمنان ندهد پشت بر غزا
شیر خدای و صفدر میدان و بحر جود
جانبخش در نماز و جهانسوز در وغا
دیباچهٔ مروت و سلطان معرفت
لشکر کش فتوت و سردار اتقیا
فردا که هرکسی به شفیعی زنند دست
ماییم و دست و دامن معصوم مرتضی
( سعدی علیه رحمه)



امروز روز مباهله است و در این روز پیامبر اکرم (ص) در مقابل نصارای نجران به مباهله ( ادعا و آنگاه درخواست لعنت بر دیگری ، اگر از دروغگویان باشد) پرداخت . ایشان در معرفی جمعیت همراه خویش فرمودند :
أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُم ( آل عمران-61) که معرف پسران ایشان ( حَسنِْین" علیهما السلام") و پسران آنها و زنان ایشان ( حضرت زهرا "علیها السلام") و زنان آنها و جان ایشان ( حضرت امیر "علیه السلام") و نَفْس های ایشان است.
همچنین در چنین روزی ، حضرت امیر (ع) انگشتری خود را در هنگامه نماز به فقیری دادند و در قرآن صراحتا با ذکر این عمل ، ایشان را به عنوان ولی مومنین معرفی می کند:
إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ
سرپرست و رهبر شما تنها خدا است، و پيامبر او، و آنها كه ايمان آورده‏اند و نماز را بر پا مي‏دارند و در حال ركوع زكات مي‏پردازند. (سوره:  مائده آیه: 55)

همچنین امروز ، آیه تطهیر در وصف پنج تن آل عبا که شامل پیامبر ، حسنین ، فاطمه الزهرا و امیر مومنان ( علیهم السلام) است نازل گردید :
وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا
و در خانه‏هاي خود بمانيد و همچون جاهليت نخستين (در ميان مردم) ظاهر نشويد، و نماز را بر پا داريد و زكاة را ادا كنيد، و خدا و رسولش را اطاعت نمائيد خداوند فقط مي‏خواهد پليدي و گناه را از شما اهلبيت دور كند و كاملا شما را پاك سازد.(سوره:  احزاب آیه: 33)

و همچنین امروز یا فردا ، آیات اولیه سوره انسان در وصف حضرت امیر و خانواده شان نازل شد :
إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا
ابرار (نيكان) از جامي مي‏نوشند كه با عطر خوشي آميخته است.
عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا
از چشمه‏اي كه بندگان خاص خدا از آن مي‏نوشند، و از هر جا بخواهند آنرا جاري مي‏سازند!
يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا
آنها به نذر خود وفا مي‏كنند، و از روزي كه عذابش گسترده است مي‏ترسند.
وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا
و غذاي (خود) را با اينكه به آن علاقه (و نياز) دارند به مسكين و يتيم و اسير مي‏دهند.
إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا
(و مي‏گويند) ما شما را براي خدا اطعام مي‏كنيم و، هيچ پاداش و تشكري از شما
نمي‏خواهيم.

یا علی

پیشنهاداتی برای گذار از خان مجلس

مقام عالی وزارت خارجه

جناب آقای دکتر ظریف

با سلام؛

پس از تبریک با تاخیر اعیاد بزرگ مسلمین و تقاضای رسیدگی عاجل و دیپلماتیک در فاجعه منا ، در خصوص نهایی شدن گزارش کمیسیون برجام و ارائه آن به صحن علنی که حاوی نکاتی مغرضانه ( به خصوص کذب اداره مطلوب کشور در شرایط تحریم در سال های 90 تا 92 )که می تواند مقدمه ای بر طویل المدت شدن اجرای برجام و حتی رد آن از سوی مجلس گردد و یقینا آثار سوئی را متوجه کشور خواهد کرد ؛ پیشنهاداتی به شرح ذیل به عقل ناقص حقیر رسید که فارغ از اطلاعات موجود از وقایعی که در سطوح عالی نظام می گذرد، تقدیم می کنم:

1-   پرهیز از ایجاد جو تنش در مجلس که صرفا به نفع منفعت طلبان و بهره گیری از آن جهت مقاصد ضد برجامست از سوی نمایندگان دولت و وکلای حامی برجام

2-    اقداماتی شبیه نامه دیروز چهار وزیر در خصوص اوضاع کشور و اشاره به شکل گیری بحران در صورت عدم خروج از شرایط کنونی که یکی از عوامل مهم آن وجود تحریم هاست

3-    لابی با نمایندگان مهم حامی اصول گرای توافق به ویژه آقای بروجردی ، ابوترابی و لاریجانی و پیگیری مطالبه دولت و ملت از ایشان برای عبور سلامت برجام از فیلتر مجلس و منع مداخله نمایندگان اصلاح طلب و دولت جهت اصرار به مجلس برای تصویب طرح احتمالی

4-    اقدامی توسط رئیس جمهور به صورت جدی و در تذکر به مخالفان برجام در حضور رهبری مشابه اقدام ایشان در کسب رای اعتماد به مهندس زنگنه که هر گونه توقف در وضعیت صنعت نفت را به عدم رای نمایندگان به ایشان متوجه کرد

5-    تمرکز وزارت خارجه در دیدارهای دیپلماتیک و مصاحبه ها و غیره بر روی دیگر مسائل مهم منجمله فاجعه منا ، سوریه ، یمن ، بحرین و غیره به معنای آنکه از دیدگاه دولت و وزارت خارجه ، مساله برجام در دولت حل شده است و هر گونه اتفاق نامیمون در این زمینه ، مترتب بر موانع داخلی منجمله رد آن در مجلس است.

 

به هر حال معلوم نیست که حتی پس از گذار از این مرحله ، کاسبان تحریم و حامیان تئوری خشونت دینی داخلی و همچنین دشمنان خارجی موانع دیگری بر سر خروج کشور از وضعیت کنونی را ایجاد نکنند ، اما همه ما مامور به وظیفه هستیم:

حافظ وظیفه تو دعا گفتن است و بس

در بند آن مباش که نشنید و یا شنید

پاسخ آقای دکتر ظریف:

سلام

از لطف شما و پیشنهادهای سازنده تان ممنونم

معلم

روز جهانی معلم گرامی باد.
البته نمی دانم که روز مخصوص اساتید و مربیان و پشتیبانان آموزشی و مدرسین و غیره هم داریم یا نه !؟
به همین خاطر با در نظر گرفتن این عناوین به همه کسانی که به هر نحوی در حیطه علم و دانش فعالیت کرده یا می کنند تبریک و شادباش و دست مریزاد می گویم.
اولین معلم آدمی ، خود حضرت رب بوده است که می فرماید:
وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿بقره- ۳۱﴾
و [خدا] همه [معانى] نامها را به آدم آموخت‏سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود اگر راست مى‏گوييد از اسامى اينها به من خبر دهيد

احوال عشاق

مرحوم آیت الله حاج شیخ جواد انصاری همدانی از فقها و عرفای معاصر که استاد علمایی چون حاج شیخ حسنعلی نجابت ، شهید دستغیب ، حاج اسماعیل دولابی و غیرهم و از شاگردان حاج شیخ عبدالکریم و مرحوم خوانساری که مراتبی هم در علم فقه داشت ، اگر چه در جوانی در ذمّ عرفان سخن ها می راند ولی با انقلابی درونی چنان گردید که احوالش در فرتوت اگرچه نزد عام بروز خاص نداشت اما نزد خواص گاه دامنش از دست می رفت و با شنیدن کلمه " عشق " چنان منقلب می شد که احوال او شنیدنیست . داستان یکی از این احوال به روایت فرزندش :

http://www.4shared.com/file/DRjsas-iba/___online.html


منبع :
 برنامه حدیث سرو- شبکه آموزش سیما- آرشیو روز 16-6-94- ساعت 21:07
http://www.telewebion.com/fa/vod#/hourly


زندگی نامه :
 https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%AF_%D8%A7%D9%86%D8%B5%D8%A7%D8%B1%DB%8C_%D9%87%D9%85%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C

 

طنزهای تلخ با کشتگان فاجعه منا

این مسائل از نظر حقیر در حوزه تعبد و تفهیم است و نه ابعاد استدلالی و منطقی که بتوان با گزاره های منطق کسی را بر آن مجاب کرد بلکه نوعی تجربه دینی است که باید بر قلب رسوخ کند . ذیلا یکی از این انقلابات که امیدوارم بر هر انسان روشن ضمیری وارد آید را ذکر می کنم و هبه چنین واسط هایی را برای خود و همه آرزومندان در این سلوک آرزومندم :

 مرحوم میرزا حسین قلی همدانی از علما ، عرفا و فقهای اصولی و صاحب مقام و منزلتی نزد عالمان معاصرست .

نقل است شبی مردی لاابالی از اهالی نجف معروف به "عبد فرار" به شیخ می رسد ، مرحوم ملا خطابش می دهد: "ماسمک ( اسمت چیست؟)" می گوید : "عبد فرار" مرحوم ملا می فرماید : مسمی اسمت چیست؟ از خدا و رسول خدا فرار می کنی !؟

ملا فردا و هنگامه ظهر به جمع اصحاب می فرماید : مهیا شوید که باید به تشییع عبدی از صالحان خدا رویم . چون همهمه ای از حضور ملا حسین قلی بر تشییع "عبد فرار" در جمع اصحاب می پیچد ، احدی از یاران چنین نقل می کند که "عبد فرار" تا به صبح آن قدر با خود آن جمله ملا حسین قلی را با خود زمزمه می کند که مرغ جانش از قفس پریده و تسلیم معبود می شود.

دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد

به زیر آن درختی رو که او گل های تر دارد

منبع: حدیث سرو- شبکه آموزش سیما- 94/7/1

آیت الله مرعشی

اگر گذرتان به قم افتاد به خیابان ارم ؛ کتابخانه آیت الله مرعشی هم سری بزنید ؛وارد که می شوید دقیقا جلوی در٬ قبری قرار دارد که مدفن آیت الله مرعشی است ؛کمی تعجب برانگیز است که چرا وی در اینجا دفن شده !

چرا در حرم کنار بقیه علما نیست؟

ولی وقتی وصیت نامه وی را میخوانید به روح بزرگ این مرد درود میفرستید !

وی در وصیت نامه خود نوشته :

مرا جلوی درب کتابخانه دفن کنید تا مزارم قدمگاه جویندگان علم باشد !

به کتابخانه که وارد میشوید بعنوان یک ایرانی احساس غرور میکنید !

اینجا سومین کتابخانه بزرگ دنیاست !

بیش از 70 هزار جلد کتاب خطی نفیس آنجاست و همه این تشکیلات به همت این مرد بزرگ پدید آمده است !

 وقتی ماجرای کتابها و علت این کار را جستجو کردم به نکته جالبی رسیدم !

آقای مرعشی زمانی که جوان بوده در نجف میبیند که کنسول انگلیس در حال خریداری وسیع کتابهای خطی است !

 وی از اینکار کنسول انگلیس مشکوک شده و متوجه دسیسه آنها میشود !

او عزم خود را جزم میکند تا گنجینه کتابهای خطی را از نابودی و به یغما رفتن حفظ کند ؛اما برخلاف کنسول انگلیسی ٬ هیچ پولی ندارد !

 راه حل او اینست :

  کارگری !

 اگر در کتابخانه به شما اجازه دیدن کتب خطی را بدهند پشت جلد اکثر آنها داستان خریدشان نوشته شده است.

مثلا 3 روز در شالی کوبی فلان کار کردم تا این کتاب را در تاریخ فلان خریدم و ...

 از جمله کتب خطی گردآوری شده٬ میتوان به نسخه ای قدیمی از انجیل برنابا به زبان گرجی اشاره کرد که بعضی از احکام حال حاضر مسیحیت را زیر سوال میبرد مانند اشاره به حرام بودن گوشت خوک و ختنه کردن فرزندان که در انجیل های حال حاضر خلاف این احکام آمده است ومطالب این انجیل نقاط مشترک زیادی با اعتقادات شیعیان در موردمسیحیت دارد !

 همین تلاش باعث شد امروز 70 هزار جلد کتاب نفیس خطی بجای موزه های بریتانیا و ویترین های کلکسیون دارهای غربی در ایران باشد .و این نتیجه احساس تکلیف یک روحانی جوان بی ادعا بود .

 خوب است بدانیم که ایشان نتوانستند حتی یک بار به زیارت بیت الله الحرام بروند !

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

هامش حقیر ذیل مطلب فوق که در یکی از گروه های حاضر در شبکه های اجتماعی به دستم رسیده بود:

در خصوص عدم تشرف مرحوم مرعشی نجفی ، نقل است که اینگونه می فرمودند:

می ترسم که وقت احرام بستن و گفتن لبیک ، ملائکه الله مقربین به من گویند که : لالبیک و لا سعدیک که چه نشسته ای و احرام می بندی که فلانی در بهمان محله قم از ناداری مالی جان می دهد .

 

به همت ایشان بیمارستانی خیریه در محله فقیر نشین قم تاسیس گردید و البته تمام کتابخانه میلیاردی ایشان وقف بود و هنگام ارتحال تنها نیمی از خانه محقر حدود 50 متری در کنار چند صد هزار تومان ( سال 1369) بدهی ایشان بابت خرید کتاب میراث ایشان بود.

از دست رفتن بخشی از مطالب وبلاگ

متاسفانه بلاگفا حدود یک و نیم ماهی (در اردیبهشت و خرداد سال جاری)از دسترس خارج بود:

http://abezendagi.blogfa.com/post/128

و بعد از آن اعلام کرد که برخی از مطالب کاربران از دست رفته است ، هر چند که من به حمدالله از آنها Back up تهیه کرده بودم ولی منتظرم که خود بلاگفا آنها را بعد از رفع مشکل بازگرداند ، چون هم برگرداندن  حدود یک سال مطلب به وبلاگ کار سختی است و هم آنکه در صورت بازگشت مطالب به صورت اتوماتیک توسط بلاگفا ، یقینا مطالب تکراری در وبلاگ پدید می آید

عید قربان

مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ
که وعده تو کردی و او به جای آورد ( حافظ )
وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ
ما ذبح عظيمي را فداي او كرديم.( صافات-107)


برخی از مفسران هم در تفسیر آیه فوق معتقدند که حق - سبحانه و تعالی- منظور نظر به فدیه ای چون حسین بن علی (ع) در مقابل بخشش حضرت اسماعیل (ع) به حضرت ابراهیم (ع) در پی ابتلای بزرگ قربانی اش داشته و هم حافظ ( علیه رحمه) خطاب به شیخ الانبیا ( حضرت ابراهیم "ع") با تلمیحی از این آیه خطاب مذکور را دارد و علت ارادتش به پیر مغان ( حضرت امیر "ع") را در عملی کردن نیت قربانی فرزند می خواند.( البته من فکر می کنم که چون خطاب به حضرت ابراهیم ( ع) بوده ، باید جهت هم ترازی خطاب بعدش به پیامبر اکرم(ص) باشد و حضرت امیر "ع" چون به تعبیر خود قرآن " ذیل آیه مباهله " جان پیامبر است و از طرفی مولا حسین بن علی " ع" ابن و فرزند رسول خوانده می شود ، تعبیر پیر مغان بر ایشان نیز بعید نیست)

عیدتان مبارک