FDI  در ایران(پیشینه ، آینده- فرصت ها و تهدیدها)

مقدمه

سرمایه گذاری مستقیم در کشور بیگانه ، یکی از راه های توسعه اقتصادی و به تبع و نیات کشور سرمایه گذار بهره مندی از منابع و منافع در آن کشور است. نوع این سرمایه گذاری ها در سالیان مختلف ، متفاوت بوده و از سلطه کشورهای استعمارگر بر مستعمرات خود از زمان قدیم تا شکل های قانونی و رسمی برای بهره گیری از قاعده ی برد- برد تغییر یافته است.

ایران از سال های اکتشاف نفت و دیگر منابع زیرزمینی در اواخر دهه ی 19 ، توسط کشورهای روس و انگلیس ، مورد سرمایه گذاری قرار گرفته است که تعداد کثیری از این قراردادها از همان روزگاران تا امروز محل مناقشه در خصوص ، استعماری بودن یا منفعت بخش بودن مورد سوال عوام و خواص قرار گرفته اند. این سرمایه گذاری ها تا سال 1357 و انقلاب ایران به صور مختلف شکل گرفته و بعد از آن با شروع دولت جدید ، جنگ و تغییر ایدئولوژی ها فروکش کرد . از سال 1370 و دوران سازندگی تا پایان 1382 و دوران اصلاحات این سرمایه گذاری ها رشد فزاینده ای به خود گرفت و از آن سال به واسطه ی حضور مجلس هفتم و سپس وضع تحریم های جدید و مساله ی هسته ای تا 1392 به صورت چشم گیری کاهش یافت. با روی کار آمدن دولت جدید در ایران و درسهای ملت و دولت از آثار و مشاکل این سیستم سرمایه گذاری ، باید منتظر آینده بود. در این مقال  ، مختصرا به تعدادی از این سرمایه گذاری ها و فرصت ها و تهدید ها ی این نوع سرمایه گذاری برای کشور ایران و همچنین پیش بینی آینده ی این مقوله می پردازیم.

 

پیشینه

از 1258 تا 1331 شمسی تعداد 27 قرارداد و امتیاز از جانب دولت ایران به اتباع یا دولت روسیه واگذار شد که منجمله آن خطوط تلگراف ، بانک ، حمل و نقل و بیمه است و در همین زمان حدود 217 تعداد با انگلستان و اتباع آن که مهمترین آنها رویتر و احداث راه آهن در برخی خطوط بوده است. اما همانطور که حافظه ی تاریخی ملت یاری می نماید ، بیشترین نقطه ی علاقه مندی دول مختلف برای حضور در کشورما در سال های ابتدایی سرمایه گذاری ، استخراج نفت بود که با حضور دولت محمد مصدق متوقف و حتی علیه ایران در مجامع جهانی اقامه دعوا شد.از سال 1334 و با تصویب قانون جلب و حمایت از سرمایه خارجی و به خصوص در سال های 1352 تا پیش از انقلاب 1357 به اوج خود رسید. از سال 1372 تا تا ابتدای دولت اصلاحات 65 طرح با حجم سرمایه گذاری بالغ بر  دو میلیارد دلار با بیشترین سهم به صنایع پتروشیمی ، FDI در ایران رونقی دوباره و متجددانه و با رعایت حق احترام و بیع برد- برد پیش رفت. در حالیکه علی رغم پیش بینی های برنامه سوم توسعه عمرانی کشور ، انتظار افزایش سرمایه گذاری در ایران و با در نظر گرفتن استاندارهایی که با کشورهای مشابه می رفت ، ایران باید حداقل بین 4.5 تا 7.5 میلیارد دلار  به صورت متوسط سالیانه می گردید ولی در بهترین سال جذب سرمایه در سال 1382 و قبل از حضور مجلس اصولگرا که به محض استقرار جلوی قرارداد و اجرایی شدن توافقنامه ی اپراتور دوم (ترک سل) را به دلایل امنیتی گرفت ، دولت موفق به جذب 685 میلیون دلار گردید. این ارقام در بین سال های ریاست جمهوری دولت سازندگی تنها سالانه 28 میلیون دلار بود . به عبارت دیگر سهم ایران از جریان ورودی FDI جهانی تقریبا صفر است. در حالیکه در سال 1381 با تصویب قانون جلب و حمایت از سرمایه خارجی راه های بسته شده ی ورود سرمایه خارجی گشوده شده بود اما با حضور مجلس و دولت اصولگرا که مواضع انقلابیون فوریه 1979 را تکرار می کردند و حتی کشور را تا مرحله ی تحریم های فلج کننده و یک قدمی جنگ کشانیدند ، عملا عقب گردی در این مسیر بود.

ادامه نوشته

اربعین شاه دین است ، وا مصیبت وا مصیبت

دوباره اربعین فرا می رسد ، یادواره ای از اسرای سال 61 هجری . زینب میاندار کاروان اسرای جنگ است. او سردار سپاه عزاداران حسینی است. زینب فداکارانه و جسورانه بار همه ی اسیران ، شهیدان و چه بل آنکه رسالتی را که جد بزرگش ، محمد (که سلام و درود خدا بر او باد) را یک تنه بر دوش می کشد. همه کفر و همه ی لشگر نفاق در برابر یک زن قد علم کرده اند و زینب در کاخ سبز اموی در مقابل یزید ، لشگریان و کشوریان و چشم های نظاره گر خطبه می خواند.

زینب چنان خطبه می خواند که انگار علی ایستاده است و هرای شیر می کشد.

زینب پیروزمندانه کاروان را برمی گرداند ، با تغییر همه ی جلوه های به وجود آمده در این سفر پرمشقت. از نگاه های هرز نظاره گران که بر اسرا بر چشم خارجی و رافضی می نگریستند تا رنگ پرچم های شادی و طراوتی که همه مبدل به سیاه و عزا جامگی گردیده بود.

سال ها گذشت از آن روزگاران. از آن روزهایی که حسین (ع) مظلومانه و در اندک یارانی که داشت به فجیع ترین شکل ممکن به شهادت رسید تا دین و رسالت پیامبر حفظ گردد و زینب از پرده نشینی به بازار پر گرد سیاست آمد تا انحرافی در دین ملموس نگردد. مزار حسین بارها مورد تعرض قرار گردد تا بلکه مرامش هدم گردد ، اما حسین همچنان زنده بود ، نه آنکه او باشد در میان جمع انسان های خاکی که آیینش ، منطقش و راهش پر رهرو ماند.

در قرن اخیر رژیم ظالمانه ای که با اس و اساس حزب بعث شکل گرفته بود ، بار دیگر خاطره ی جنگ حسین و یزد را زنده کرد. باز مردم برای آنکه خود را حسینی بدانند ، مجبور به اختفا و پنهان کاری بودند تا آنکه به الطاف الهی و وعده ی "اللهم اشغل الظالمین بظالمین" صدام و رژیم مخوف او  سرنگون شد.

مردم همچون اربعین 61 هجری برای اظهار ارادت و بیعت خود با حسین و مکتب او به پا خواستند تا نهضت کاروان اسرای عزادار اما عزت مند زائر حسین را زنده نگه دارند.

هر چند قریب به 1400 سال از آن روزگار گذشته بود ، اما من و در میان کاروان پیادگان کربلا همان شور و هیجان کاروان اسرای زائرین حسین به میانداری زینب (سلام الله علیها) را مشاهده کردم. هر چند پایم اعرج مانده بود که با ایشان مسیر را همراه باشم که ترس جان بی مقدار با من چنان کرده بود اما گاه گداری که از همان ابتدای مرز عراق تا جاده ی نجف – کربلا با این کاروان همراه بودم ، در میانشان پیرمرد و پیرزنانی دیدم ، پشته ای از قوز بر هم برآورده ، کودکانی که قد و قواره شان به زانوان بزرگسالی نرسیده و جوانانی که کار و زندگی و جوانی رهانیده تا به زیارت حسین نائل آیند.

در محشر پیامبر ، اشرف مخلوقات و علت و اساس آفرینش زمین و آسمان ، یک به یک با زائران حسین مصافحه می نماید و حسین شفیع چهره های سیاه رویی است که زنگار دنیا بر جان و قلبشان آغشته گردیده است ، اما مال و بنون و زر و زیور و مقام و شهرت دنیا باعث نگردیده است که از زیارت حسین غافل بمانند.

دیروز در اخبار شنیدم که هیات واتیکان _کلیسای کاتولیک جهان_ که در راس هیاتی برای دیدار از عراق عازم آن کشور بوده اند ، شیفته ی کاروان پیادگان کربلا شده و ساعتی را با ایشان به راهپیمایی پرداخته اند.

آری مگر می شود با این کاروان همراه شد اما دل مسپارد. فقر و بیچارگی از سر و روی این حدود 20 میلیون زائری که پیاده و مشتاقانه از دورترین مناطق عراق به سوی حرم حسین ره می سپارند ، می بارد. مردمانی که پس انداز یکساله ی خویش را برای زائران حسین فدیه می دهند تا شاید مرهمی باشد برای دلهایشان که آن ذبح عظیم را فدیه ی راه دیندارشان دیدند.

مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ

که وعده تو کردی و او به جای آورد

سیلاب اشک بر چشمانم ، یارای ادامه مطلب نیست.

 


برای مردی که نگذاشت مردانگی بمیرد

مادیبا (نِلسون رولیهلاهلا ماندِلا )چشم از جهان فروبست ، اما نگذاشت مردانگی بمیرد. مخولو ( پدربزرگ)دوست داشتنی آفریقا که نه ، پیرمرد دوست داشتنی همه ی آزادی خواهان عالم ، در حالی ما را ترک گفت که هنوز جهان پر از جنگ و کینه و افتراق است و حتی آفریقایی که او روزی آنرا از آپارتاید نجات داد نیز صحنه هایی از خصومت را بر خود می بیند.

پیرمرد نود و پنج ساله ی سیاهپوست ، مبارزات خود را از دهه ی 50 میلادی در حالیکه به دلیل اعتراضاتش از دانشگاه اخراج شده بود با کنگره ملی آفریقا آغاز کرد. ماندلا چندین بار به همراه دوستانش به زندان محکوم شد ، اما پس از کشتار 69 نفر از مردم بی گناه سیاه که در یک تجمع مسالمت آمیز به پلیس سفیدپوست نژاد پرست اعتراض داشتند ، ماندلا بر اساس مصوبه ی کنگره ملی تصمیم به اقدامات خرابکارانه بدون ریختن خون دیگران گرفتند و نهایتا پس از یکسال اختفا با یک درجه تخفیف از اعدام به حبس ابد محکوم شد.

روش مبارزاتی ماندلا ، نفی خشونت و برچیدن تبعیض بود و نه چیره شدن حکومت سیاه بر سفید. سرانجام مبارزات آزادیخواهانه ی سیاهپوستان به خصوص در آمریکا موجب شد تا نگاه های همه ی مردمان دنیا به رژیم نژاد پرست آفریقا معطوف شود و نسلون ماندلا رهبر مبارزه با آپارتاید آفریقا جنوبی از زندان بعد از تحمل بیست و هفت سال مشقت آزاد شود.

کشورهای غربی ، به خصوص آمریکا که با سوال و فشار افکار عمومی مجبور به دست کشیدن از سیاست های مستکبرانه و به خصوص متهم به حمایت از رژیم آپارتایدی آفریقای جنوبی شده بود ، تحت فشار این مبارزات بین المللی و فشارهای داخلی ، انتخاباتی آزاد و دموکراتیک را در آفریقا برگزار و ماندلا به عنوان رئیس جمهور آفریقا برگزیده شد. او تنها 5 سال یعنی از 1994 تا 1999 رئیس جمهور ماند و سپس برای همیشه از سیاست خداحافظی کرد تا به عنوان یک شخصیت بین المللی به فعالیت های بشر دوستانه بپردازد. ماندلا به عنوان یک چهره ی بین المللی علیه ایدز در آفریقا به مبارزه پرداخت. سالهای آخر عمر ماندلا ، منزل شخصی او را به قطبی برای حضور ابرمردان سیاست دنیا برای زانو زدن در مقابل حلم و بردباری و انسان دوستی تبدیل کرده بود و او را محبوب همه ی آزادی خواهان عالم کرده بود.

ماندلا نه تنها از همه ی محنت ها گذشته بود ، بلکه شاید حتی و علی رغم نوشته هایش ، آنها را فراموش کرده بود . او رئیس جمهور سفیدپوست نژاد پرستی را که بیشترین ظلم ها را به او کرده بود ، معاون خود کرد و در یک کلام معجزه ی بخشش را  برای همگان معنا نمود.

ماندلا رفت ، اما دنیا هنوز به ماندلاهایی چون او نیازمندست تا برای آرمان خود بجنگند و هدف را توجیه وسایلی که به کار می برند ، نسازند.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد


روحانی و پاسخ به درخواست مناظره احمدی نژاد

دکتر زیبا کلام و تعدادی از صاحب نظران معتقدند که باید رئیس جمهور به نامه ی محمود احمدی نژاد برای درخواست مناظره پاسخ دهد ، هر چند عقل و احترام و شانیت نیز چنین حکم می کند ولی من چون اولا نامبرده را رئیس جمهور قانونی سابق ملت ایران نمی دانم و معیارهای چنین کاری (رعایت احترام و ادب و رعایت شان) را هم پایه ی کسی می دانم که خود به آن معتقدست ، اصلا نه به نامه ی ایشان وقعی می نهم و نه فکری در پاسخ آن خواهم داشت. اما به نظرم اگر لازم الاجرایی بودن موضوع از عقل جمعی برای پاسخ به این نامه باشد ، پاسخ زیر مقتضی است:

 

ادامه نوشته

نامه به شرکت گوگل

کمپانی گوگل

سلام

من یک مسلمان ایرانی زاده ام. در فرهنگ ما شرقی ها ، خانواده بنیان مستحکمی است که شکستنش تنها از دست دیوان و ددان برمی آید و ذلیل ترین انسانها که اعتمادی بر ایشان نیست ، خائن به خانواده هایشان هستند. در مکتب دینی ما مسلمانان ، مثل پیامبر بر ما همچون پدری است بر خانواده ی خود که نه تنها جمیع مسلمین چه بل آنکه جمیع امت او چه معتقد و چه کافر به او را در بر می گیرد. پیامبر اسلام ، محمد مصطفی نیز همچون دیگر پیامبران الهی صبور و متین و بردبار بود و رسالت خویش را برای رهایی انسانها از قید و بند دنیا و رهنمون ساختن به دیاری بزرگ تر ، با شکوه تر و مجلل تر قرار داده بود.

داستان ها  ،روایات و احادیث متواتر و مستحکمی از ایشان در خصوص گذشت از همه ی بدکرداران به او حتی جانیان و دشمنشان بر ما رسیده است که این راه را نیز جز از او و همسلکانش ، عیسی مسیح ، موسی کلیم الله و دیگر انبیا و اولیا انتظاری نیست.

غرب در سال های اخیر و با دوری جستن از آموزه های پیامبر صلح و مهر و عشق و عطوفت ، عیسی مسیح و با تبعیت از سیاست های رژیم اسرائیل که دیگر هیچ شباهتی که نه چه بل آنکه درست در نقطه ی متقابل موسی پیامبر عقل و معرفت حرکت می نمایند ، به بهانه ی آزادی بیان که محدودترین نوع آنرا می توان در اروپا و آمریکا دید ، اقدام به توهین و نشان دادن توهمات خود از نبی مکرم اسلام که جان همه ی مسلمین و چه آنکه آزاد مردان عالم برای ایشان می تپد ، کرده است .

سرویس های جستجو ، مکان یاب ، پست الکترونیک و دیگر سرویس های بسیار متناسب آن شرکت برای ارائه به کاربران در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است ، لیکن به درد آوردن دل مسلمانان به خصوص در انتشار فیلم موهون سال گذشته در خصوص نبی مکرم اسلام که سلام و درود خدا بر او باد مرا بر این واداشت که علی رغم همه ی سختی هایی که برایم در این سال پیش آمده است از سرویس های شما استفاده نکنم.

به این وسیله من شکایت رسمی و علنی خود را در این خصوص به حضور ارائه داده و تا زمانیکه شرکت گوگل رسما از مسلمانان عذرخواهی نکند و شیوه ی خود را در این زمینه اصلاح نکند به عدم بهره گیری ام در خصوص این موضوع ادامه خواهم داد.


خانه مجردی

حضور مقام رهبری

سلام علیکم

احتراما با عنایت به ابتکار سایت جنابعالی در خصوص دریافت نظرات کاربران در قالب 28 سوال شما در 23 مهر 91 در جمع جوانان استان خراسان شمالی در موضوع "سبک زندگی" ، سوال "راه‌كارهای كاهش پدیده «خانه مجردی» در جامعه‌ی ایرانی چیست" را حقیر مورد کنکاش قرارداده و ذیلا موارد ذیل را به استحضار می رساند:

پدیده های هستی معمولا حلقه های زنجیروار به یکدیگر در قالب موضوعات دسته بندی شده است که هر کدام از گروه ها نیز به یکدیگر ارتباط معنا داری خواهند داشت. مثلا در یک دسته بندی دفعتی در موضوع منظور ، این مساله در قالب جوانان و ازدواج معنا پیدا می کند . همچنین بدون بررسی دیگر سوالات شما در موضوع سبک زندگی ، یقینا بسیاری از این ابهامات و دغدغه ها در قالب موضوعات اقتصاد ، فرهنگ ، دین ، اجتماع ، سیاست و غیره قرار می گیرد.

ادامه نوشته

سفر به استامبول

اولین سفر اروپایی خود را بنا به یک ماموریت کاری با استامبول آغاز کردم. هر چند سال ها پیش و تقریبا با خاطره ای بسیار کوچک ، این سفر را تجربه کرده بودم ؛ اکنون و با دیدی از دنیای واقعی تر از آن روزگار و بر اساس مشاهداتی از یک شهر کاملا اروپایی و اصلاح شده  از روزگاران گذشته ، برداشت خود را به تصویر می نشینم:

مقوله سفر:

بسیار سفر باید ، تا پخته شود خامی

صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی

امری ضرور در دنیا خاکی ، سفر گزیدن از دیار حال به سرای دیگر است. هر چند که هماره در خصوص دو اسطوره ی شعر و ادب و عرفان پارسی ، سعدی –علیه رحمه- و حافظ – ره- شنیده ام که اولی اهل سفر بود و دومی اهل حضر.

اولی می گفت:

آفاق را گردیده ام ، مهر بتان ورزیده ام

خوبان فراوان دیده ام ، اما تو چیز دیگری

و دومی ، می سرود که:

خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است

چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است

ادامه نوشته

مصاحبه ریاست جمهوری


مصاحبه ی نسبتا متکلم الوحده ی ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران حاوی چهار بخش کلی به شرح زیر بود که نقد آن خالی از لطف نیست

الف) نقد دولت گذشته و رفع تکلیف از مشکلات کنونی به سبب عملکرد دولت قبلی

ب) گزارش کار دولت در 100 روز گذشته    

ج) وعده ی آینده

د) دیدگاه ها و عقاید دولت

 

نقد و انتقاد به خصوص در قبال دولتهای رسمی و مسئولین و شخصیت ها مذموم است ، تا آنجا که حتی جامعه شناسان و سیاسیون متعدل امروز  ،عامل بسیاری از مشکلات کنونی کشور را نقد بی حد و حصر و بدون اعتدال رژیم سابق و یکسره فاسد دانستن آنان می دانند ، در حالیکه برخی افراطانه به مدح رضا و محمدرضا پهلوی دو شاه سابق و مسئولین دولتی کشور در سالهای پهلوی می پردازند ، برخی نیز تفریط گرانه همه چیز را در سالهای پهلوی زیر سوال می برند . به نظر می رسد ، نقد بدون سند و برخورد احساسی علی رغم وجود مشکلات در هر دولتی نسبت به دوره ی بعد از آن ، تنها یک ابزار تبلیغاتی برای کاهش فشارهای ناشی از مشکلات موجود در حال است و در دراز مدت نه تنها مشکلی را حل نمی کند که مشکل ساز خواهد بود. مرحوم آیت الله منتظری(قدس الله نفس الزکیه)  همیشه در جمع مسئولین ، توصیه می کردند که "شما به وظیفه تان عمل کنید ، مردم خودشان وقتی نتایج را ببینند ، خوب و بد را تشخیص می دهند". به اعتقاد من ، برای تحقق شعار اعتدال و حتی رعایت مسلمانی ، از نقد بی رویه ی دولت گذشته بایدگذشت و قضاوت را به تاریخ واگذاشت.

همانگونه که تاریخ بهترین قاضی است ، این عامل می تواند در خصوص گزارش یکصد روزه ی رئیس جمهور که مهمترین آن توافق سیاسی ژنو می باشد ، قضاوت کند. کنترل نقدینگی ، توافقات سیاسی ، ذخیره کالاهای اساسی ، مهار رشد تورم و .. که در گزارش آقای روحانی آمده بود ، همچون وعده های دولت در خصوص رشد اقتصادی ، اصلاح یارانه ها ، دارو ، یکسان سازی نرخ ارز و .. در محک گذر زمان پدیدار خواهد بود

خوش بود گر محک تجربه آید به میان

تا سیه روی شود آنکه در او غش باشد

اما یکی از مهمترین نکات در مصاحبه ی اخیر ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران ، بیان دیدگاه ها و نظرات و عقاید ایشان به خصوص در دو منظر فرهنگ و زندگی خصوصی و کاهش امنیتی شدن فضای کشور است که گرچه باید به قضاوت تاریخ در خصوص آن نظر داد لیکن ، مهمتر از آن تفریق عقاید ایشان با دیگران در موضوعات فرهنگی و امنیتی است. جمله ی مهم و سرنوشت سازی که حاصل دیدگاه های دولت و انشاله چشم انداز کاری و اخلاقی دولت قرار گیرد اشاره به زندگی خصوصی مردم است که :" اگر در زندگی خصوصی مردم دخالت کنیم، اعتماد آنها سلب میشود "

پایان سخن آنکه دو صد گفته چون نیم کردار نیست . سخنورانی در عالم آمده و رفته و بر سینه های قبرستان ها آرمیده اند ، هر چند نیک گفتار و نیک پندار بوده اند اما کردارشان بر طبق اخلاص و پندار و گفتارشان نبوده است. متوسط سن انسان را حدود 60  تا 70 سال برآورد می کنند، امیدست جناب رئیس جمهور که در این دوره از حیات خود سخت ترین ، مهمترین و پرمخاطره ترین مسئولیت اجرایی کشور را تقبل نموده و با آرایی مقبول به این مسئولیت رسیده اند ، مغبون دنیا نشده و آیه ی شریفه ی و ماالحیوة الدنیا الّا لعبٌ و لهوٌ و للدّارُ الأخرة خیرٌ للذّین یتّقونَ اَفلا تعقِلون را پیشینه ی راه سازند.