تهمتهی به آقای سید علی سیستانی

چند وقت پیش کلیپی در فضای مجازی قرارداده شده بود با عنوان "آب دهان آ.سیستانی برای شفا" امروز موفق به بررسی و بازبینی آن شدم . اولا صدای فیلم دقیقا مونتاژ است و با فیلم و حرکات تطابق ندارد و ظاهرا شخص مورد نظر به آب هر بطری ذکری شبیه صلوات یا بسم الله می فرستد ثانیا اصلا آن شخص ، آ.سید علی سیستانی نیست.

ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که معظم له دستور فرمودند که از همه منابع و بولتن های خبری منسوب به ایشان ، لقب " آیت الله " نیز حذف و صرفا به نام ایشان "آقای سید علی حسینی سیستانی " بسنده گردد چه رسد رضایت به این حرکات متهورانه

 

فرار مغزها یا فرار از واقعیت

 

اگرچه مشکلات عدیده ای در این روزگار و چه بسا در پس سال های پس انقلاب برای مردمان ما ظهور و بروز کرده است که بسیاری را به هجرت از وطن کشانیده ، اما این راهکاری نیست که مردان این سرزمین در اسطوره هایشان به آن باور داشتند که :

چنین است رسم سرای سپنج

 

گهی ناز و نوش و گهی درد و رنج

دریغ‌ست ایران که ویران شود

 

کنام پلنگان و شیران شود

 

کنون جای سختی و رنج و بلاست

نشستنگه تیزچنگ اژدهاست

 

کسی کز پلنگان بخوردست شیر

بدین رنج ما را بود دستگیر

 

کنون چاره‌ای باید انداختن

 

دل خویش ازین رنج پرداختن

 

( شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی - تاراج ایران توسط شاه هاماوران و به بند کشیده شدن کی کاووس)

البته فردوسی به صورت دقیق تر و بدون تمثیل و اسطوره و افسانه در دیباچه عظیم الهی و ادبی اش( نقل به مضمون از آیت الله جوادی آملی) نصح مان می دهد که:

به گفتار پیغمبرت راه جوی

دل از تیرگی ها بدین آب شوی

 

و چنین است که قرآن فحوی این دردها را که بیشتر نشئت گرفته از زرق و برق دنیای غرب در مقابل مشکلات عمدتا اقتصادی ماست در این آیت که پیامبر صل الله علیه و آله مبشر آن است ، بیان می فرماید که:

لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ

 هرگز چشم خود را به نعمتهاي (مادي) كه به گروههائي از آنها (كفار) داديم ميفكن و بخاطر آنچه آنها دارند غمگين مباش و بال و پر خود را براي مؤمنين فرود آر.

سوره: حجر آیه: 88

بانکی برای سرمایه گذاری

امروز در بانکی به اصطلاح قرض الحسنه ساعتی معطل نشسته بودم و حدیثی از نبی مکرم اسلام صل الله علیه و آله دیدم و در مطلب زیر غور خوردم که: غیر این بانک ها ، بانک دیگری هم هست که سود تضمینی اش ده برابر سرمایه اولیه بدون مدت زمان انتظار است. مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا(سوره: 6 آیه: 160) که در ادامه خاطره عینی استاد دکتر شفیعی کدکنی که اگر چه ممکن است تکراری باشد را در همین موضوع نقل می دارم. آقای دکتر قمشه ای می فرمودند که مرحوم پدرشان به فرزندان عرض می داشتند که هر وقت پولی داشتید و نیازی به آن نداشتید حتما در بانکی آنرا سرمایه گذاری کنید ، بانکی هم سودش خیلی خیلی زیادست و هم هر وقت که نیاز داشتید به بهترین وجه به شما باز می گردد. پیامبر اکرم صل الله علیه و آله فرمودند: بر در بهشت نوشته شده است ، برای صدقه 10 حسنه و برای قرض الحسنه 18 حسنه است. ذکر این نکته واضح است که با عنایت به آیه 245 سوره بقره ( مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً وَاللَّهُ يَقْبِضُ وَيَبْسُطُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ كيست كه به خدا قرض الحسنه اي دهد، تا آن را براي او، چندين برابر كند؟ و خداوند است كه (روزي بندگان را) محدود يا گسترده مي‏سازد، (و انفاق، هرگز باعث كمبود روزي آنها نمي‏شود) و به سوي او باز مي‏گرديد ) مفعول جمله نه ضمیر که اسم و آن هم اسم جلاله خود خداوندست و مدیون هم اوست . "من حدودا 21 یا 22 سالم بود، مشهد زندگی می کردیم، پدر و مادرم کشاورز بودند با دست  های چروک خورده و آفتاب سوخته، دست هایی که هر وقت اون ها رو می دیدم دلم می خواست ببوسمشان، بویشان کنم، کاری که هیچ وقت اجازه آن را به خود ندادم با پدرم بکنم اما دستان  مادرم را همیشه خیلی آرام مثل"ماش پلو" که شب عید به شب عید می خوردیم بو می کردم و  در آخر بر لبانم می گذاشتم. استادمان حالا قدری هم با بغض کلماتش را جمله می کند: نمی دونم بچه ها شما هم به این پی  بردید که هر پدر و مادری بوی خاص خودشان را دارند یا نه؟ ولی من بوی مادرم را همیشه  زمانی که نبود و دلتنگش می شدم از چادر کهنه سفیدی که گل های قرمز ریز روی آن ها  نقش بسته بود حس می کردم،چادر را جلوی دهان و بینی‌ام می گرفتم و چند دقیقه با آن  نفس می کشیدم... اما نسبت به پدرم؛ مثل تمام پدرها؛ هیچ وقت اجازه ابراز احساسات پیدا نکردم جز یک بار،  آن هم نه به صورت مستقیم. نزدیکی های عید بود، من تازه معلم شده بودم و اولین حقوقم را هم گرفته بودم، صبح بود،  رفتم آب انبار تا برای شستن ظروف صبحانه آب بیارم. از پله ها بالا می آمدم که صدای خفیف هق، هق مردانه ای را شنیدم، از هر پله ای که بالا  می آمدم صدا را بلندتر می شنیدم...استاد حالا خودش هم گریه می کند... پدرم بود، مادر هم آرامش می کرد، می گفت آقا! خدا بزرگ است، خدا نمیذاره ما پیش بچه  ها کوچیک بشیم، فوقش به بچه ها عیدی نمی دیم، قرآن خدا که غلط نمی شه اما بابام گفت:  خانم نوه هامون تو تهران بزرگ شدند و از ما انتظار دارند، نباید فکر کنند که ما ... حالا دیگه ماجرا روشن تر از این بود که بخواهم دلیل گریه های بابام رو از مادرم بپرسم،  دست کردم توی جیبم، 100 تومان بود، کل پولی که از مدرسه گرفته بودم، گذاشتم روی گیوه  های پدرم و خم شدم و گیوه های پر از خاک و خلی که هر روز در زمین زراعی، همراه بابا بود  را بوسیدم. آن سال همه خواهر و برادرام ازتهران آمدند مشهد، با بچه های قد و نیم قد که هر کدام به راحتی  "عمو" و "دایی" نثارم می کردند. بابا به هرکدام از بچه ها و نوه ها 10 تومان عیدی داد، 10 تومان ماند که آن را هم به عنوان  عیدی داد به مامان. اولین روز بعد از تعطیلات بود، چهاردهم، که رفتم سر کلاس. بعد از کلاس آقای مدیر با کروات نویی که به خودش آویزان کرده بود گفت که کارم دارد و  باید بروم اتاقش، رفتم، بسته ای از کشوی میز خاکستری رنگ زوار درفته گوشه اتاقش درآورد  و داد به من. گفتم: این چیه؟ "باز کن می فهمی" باز کردم، 900 تومان پول نقد بود! این برای چیه؟ "از مرکز اومده؛ در این چند ماه که اینجا بودی بچه ها رشد خوبی داشتند برای همین من از  مرکز خواستم تشویقت کنند." راستش نمی دونستم که این چه معنی می تونه داشته باشه، فقط در اون موقع ناخودآگاه به آقای مدیر گفتم: این باید 1000 تومان باشه نه 900 تومان! مدیر گفت از کجا می دونی؟ کسی بهت گفته؟ گفتم: نه، فقط حدس می زنم، همین. راستش مدیر نمی دونست بخنده یا از این پررویی من عصبانی بشه اما در هر صورت گفت از  مرکز استعلام می‌گیرد و خبرش را به من می دهد. روز بعد تا رفتم اتاق معلمان تا آماده بشم برای کلاس، آقای مدیر خودش را به من رساند و  گفت: من  دیروز به محض رفتنت استعلام کردم، درست گفتی، هزار تومان بوده نه نهصد تومان، اون کسی که بسته رو آورده صد تومانش را کِش رفته بود که خودم رفتم ازش گرفتم اما برای دادنش یه شرط دارم... "چه شرطی؟" بگو ببینم از کجا می دونستی؟ نگو حدس زدم که خنده دار است. *** استاد کمی به برق چشمان بچه ها که مشتاقانه می خواستند جواب این سوال آقای مدیر را بشنوند، نگاه کرد و دسته طلایی عینکش را گرفت و آن را پشت گوشش جا داد و گفت: "به آقای مدیر گفتم هیچ شنیدی که خدا 10 برابر عمل نیکوکاران به آن ها پاداش می دهد؟"

22 بهمن مبارک

22 بهمن مبارک باد

جنش آزادی ، استقلال ، عدالت ، پیشرفت خواهی مردم ایران که کثرت آنها همراه با درآمیخته بودن با آمال مذهبی بوده است اگر نگوییم به پهنای تاریخ کشورمان به گواه اسطوره های شاهنامه فردوسی قدمت دارد ، لااقل از اواخر سلسه قاجاریه رنگ و بوی جدی داشته است. تفاوت اساسی این دوران با دیگر جنبش ها در ازمنه دیگر حضور قاطبه مردم برای رسیدن به یک هدف بود و بالواقع این مردم و اعتراض و همراهی شان با روشنفکران و رهبرانشان بود که به مشروط کردن و محدود کردن و نهایتا تشکیل پارلمان برای حکومت مردم بر مردم انجامید. گذران زمان و تفرق بین مردم بر اثر بی صلاحیتی حاکمان، دخالت اجانب و فشار شاه و شاهزادگان نزدیک نیم قرن و تا نخست وزیری دکتر مصدق ، کشور را دچار خودکامگی کرد و این بار ظلم رضا خانی و تجربه تلخ جوانی پسرش از خاندان پهلوی به همراه اوج دخالت بیگانه در کشور تا آن سرحد که پادشاه کشور تغییر داده و اجلاس در تهران بدون اعتنا به دولت ایران برگزار کرده و امتیاز نفت شمال و جنوب به نفع خود مصادره نمایند و کشور را قبضه حکومت نظامی کنند ، پیش رفت.

دوران کوتاه مصدقی نیز با همان نیرنگ اختلاف و دخالت مستقیم بیگانه به سرعت گذشت تا خودکامگی بزرگ در عین بی لیاقتی و چاپلوسی مسولین به پادشاه مستبد پدید آید و سر انجام با اتحادی بی نظیر و در یکی از معقول ترین و آرام ترین انقلابات تاریخ ، مردم به پیروزی رسند. مردمانی که در جنبش شهید داده ، مجروح شدند، شکنجه و توهین دیدند و ظلم چشیدند و سختی ها دیدند. 

22 بهمن سالروز پیروزی خون بر شمشیر بود ، سالروز پیروزی مردمی که در استضعاف به سر می بردند و کشوری که دچار خودکامگی گردیده بود . مردم ایران برای اسلام و رسیدن به آزادی و پیشرفت و استقلال قیام کردند. 

مخالفت های امروز با حکومت و ولو اشخاصی که روزگاری حتی رهبران جنبش بوده و بعدها خودکامه شدند و رفتار شاهان به خود گرفته و قدر نعمت انقلاب و خون شهیدان آن به خصوص شهدا و مصدومین و مظلومین جنگ که پاسدار انقلاب بود نداسته و با جهالت ها و قدرت طلبی ها ، افسار خود را به دست نفس خویش سپردند ، دلیلی برای توهین ، تمسخر و بد یمنی این روز که حاصل حدود 80 سال مبارزه است نمی گردد.

باید به یاد داشته باشیم که با همه نقاط ضعف و البته بدون در نظر گرفتن آسیب جدی که این شیوه حکومت داری به دین داری مردم زد ، این مقدار از جمهوریت در منطقه ما بی نظیر و این سطح امنیت و استقلال به حمدلله در قیاس با بسیاری از کشور ها کم نظیر است و آنچه در پیشرفت و توسعه و رشد یافتگی عامل عقب ماندگی ماست نه حکومت و حاکمان که ضعف های عمیق مردمان ما در تلاش و شیوه های ناصحیح مان در مدیریت و اجراست.

پایان سخن آنکه به نظر می رسد حتی پسرفت ما در نگه داشت اصالت انقلاب 57 بیش از آنکه حاصل نفسانیات حاکمان است ، ماحصل تنبلی، زیاده خواهی ، عادت به چاپلوسی ، روحیه استبداد پذیری و عدم تلاش و جسارت و جرات ما در صرف کردن فعل خواستن است و این مهم با قبول پذیرش اشتباهات گذشته تاریخی و راهی برای جبران آن حاصل می آید.

مساله عربستان- نامه ای به دکتر ظریف

جناب آقای دکتر ظریف 

وزیر محترم خارجه 

با سلام؛ 

بدایت و با تاخیر باری دیگر از زحمات جنابعالی و تیم همراه که با تدبیر و تحمل در زدودن شبح جنگ و تخاصم در قضایای هسته ای تا فرجام برجام کوشش و تلاشی درخور تقدیر را صورت داده و با عزت و سربلندی توافق تاریخی 5+1 را به مرحله اجرا رسانیدید ، متشکرم. 

حتما جنابعالی که با سعه صدر و منطق کشورهایی که تخاصم آنها در سال های معاصر بر ملت ما اثبات گردیده بود را به میز مفاهمه و مذاکره کشانیده و ایشان را به پذیرش توافقی برد- برد در عین نگاه داشت عزت ملت ایران رهنمون گشتید در پی مناقشه اخیر با کشورهای عرب و مسلمان به سرکردگی عربستان نیز با قوت و عزت انجام وظیفه تاریخی خود را در برهه کنونی ایفا خواهید نمود. البته برش های تاریخی میان عرب و ملت ما از قشون کشی خلیفه دوم و مظلمه های حکام کثرتا جائر دوران استعمار اعراب بر ایران تا مخاصمات دول ایران و عراق پیش و پس از انقلاب و حمایت های همه جانبه دول سرسپرده اعراب از دولت متجاوز عراق و غیره هماره عرب را با عجم در حالت مصالحه ندیده است ،اما حتما جنابعالی که متصف به ایمان اسلامی هستید مستحضرید که : 

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ 

مؤ منان برادر يكديگرند، بنابراين ميان دو برادر خود صلح برقرار سازيد، و تقواي الهي پيشه كنيد تا مشمول رحمت او شويد

سوره: 49 . حجرات آیه: 10 

همچنین در آداب اسلامی وارد است که عَلَیکُم بِالتَواصُلِ وَ التَبَاذُل (نهج البلاغه، نامه 47) زیرا از پیغمبر شنیدم که اصلاح بین مردم از نماز و روزه یکسان بالاترست . ( امیر مومنان) یقینا مومنی که خردمند تر و با ایمان ترست در دراز کردن دست دوستی و صلح و فراهم سازی ابزار آن پیش قدم ترست مضاف بر آنکه با همه تخاصمات طرف مقابل در فاجعه منی ، تهمت و شایعه و سنگ اندازی علیه ایران در قضایای برجام، سرسپردگی و بازی در زمین دول مستکبر و زورگوی دنیا و ده ها تزاحم و تخاصم دیگر ، حمله به سفارت خانه آن کشور که یقینا جنابعالی از تبعات سنگین آن بیشتر مطلعید بهانه ای مطلوب برای دولتمردان بی تجربه و نامتعادل عربستان در قطع رابطه سیاسی بود. 

از سوی دیگر قلب همه مسلمین و به خصوص ارادت مندان خاندان عصمت و طهارت در مکه و مدینه است و دل هر مسلمانی برای حضور در این امکنه مقدسه هر آنی تپیده و این وضعیت ضمن مسولیت شرعی برای مسببین آن موجبات تاسف برای احاد ملت مسلمان خواهد بود. اما آقای وزیر ، فارغ از ضرورت اتحاد بین مسلمین باعث تاسف است که منازعات کنونی از سطح مسولین فرا رفته است و می رود همچون مساله ایران و عراق به مخاصمه دو ملت بگراید تا جاییکه هم اینک در پی تشدید اوضاع توهین ها در مجامع مجازی و مباحثات عوام ، نه به مسولین سرسپرده ملل عرب که دعوای عرب و عجم گردیده است و تفاوتی بین شهید شیخ نمر و ملک سلمان و عادل الجبیر و ولو شیعیان قطیف و شاهزادگان ریاض ذکر نمی گردد ، مکناد این فتنه تا جایی بالا گیرد که هنوز نیز در مراودات بین دو ملت ایران و عراق وقتی سخن از کشته گان جنگ و شهید دانستن ایشان در هر دو طرف به میان می آید ، اختلافات هویدا می گردد. 

آقای دکتر 

تا آتش شعله این فتنه شعله ور نگردیده است باید آنرا خاموش داشت.

و اما نکته آخر در این خصوص آنکه ، حال که از مرحله سخت تحریم های ظالمانه دنیا گذر کرده ایم ، نگذاریم تلخی قطع ارتباط با اعراب اولا محدودیت های جدیدی برایمان بیافریند ، ثانیا بهانه ای به غرب بدهد تا به دلیل منافعش با اعراب نتواند به برجام و تعهدات آن و توسعه روابط با ما ادامه دهد و ثالثا همچنان اخبار کشور ما را در صدر اخبار دنیا باقی گذارد. حقیر معتقدم که با بهره از ظرفیت های بالقوه و بالفعلی که نظیر آن را در زمان روابط آقای رفسنجانی با پادشاه فقید آن کشور شاهد بودیم می توان روابط متعاملانه و متعهدانه ای با عربستان ایجاد کرد ، روابطی که نه آن قدر دوستانه باشد که دل ملت ایران را در رابطه با حاکمان جائر و سرسپرده و فاسد آل سعود غمناک سازد و نه آنکه به قطع رابطه منجر گردد که یقینا از دستان فرزند برومند این کشور در قامت سکان دار سیاست خارجی برخواهد آمد، انشاء الله.

بی مناسبت نیست که اکنون و در پس روزهای سخت و نفس گیر مذاکره نکته ای را در خصوص روابط حسنه و مستقیم شما با مخاطبین معروض بدارم. نقل است که مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی محرّر نداشت و خود با وجود کثرت مراجعات شخصا به نامه ها پاسخ می داد. در بین کلیه مسولین و محترمینی که برایشان نامه و درخواستی حسب وظیفه ارسال داشته ام تنها فقید سعید مرحوم آیت الله منتظری قدس الله نفس الزکیه بعضا حتی با دست خط مبارک و در سریع ترین زمان پاسخ می فرمودند و مابقی یا اصلا پاسخ نداده و یا پاسخی از جانب دفتر ارسال می داشتند، امیدوارم جنابعالی که مشی و روشی چون این دو بزرگ را پیشه نموده اید ، همچون این بزرگان " عاش سعیدا" و بعد از 120 سال "مات سعیدا" باشید.

پاسخ آقای دکتر ظریف:

سلام

از محبت و راهنمایی شما سپاسگزارم.

تمام تلاش بنده پیشگیری از این تنش بوده و اکنون نیز تمام توجه به کاهش و حل این مشکل است. البته باید حداقلی از آمادگی در طرف مقابل هم ایجاد شود که متأسفانه هنوز شاهد آن نیستیم ولی این واقعیت تلخ مانع ادامه تلاش ما نیست.

توضیحی بر مطالب گذشته

امروز اتفاقی چند مطلب را داشتم نگاه می کردم و دفعتا دیدم که در بین یکی از مطالب ، مطلب دیگری بدون ارتباط معنایی تمزیج گردیده است . این مساله به دلیل مشکلات ابتدایی سال بلاگفا بود و چون من سعی کردم کل مطالب را بازگردانم در انتقال مطالب به صورت دستی اشکلات به وجود آمده است که حتما با بازبینی سعی در رفع آن خواهم کرد

افغانستان آینه عبرت

سخنان تاسف برانگیز و جسارت آمیز امام جمعه کابل در محکومیت خشونت های افغانستان

https://film.tebyan.net/film/161849

 

لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ

خداوند شما را در ميدانهاي زيادي ياري كرد (و بر دشمن پيروز شديد) و در روز حنين (نيز ياري نمود) در آن هنگام كه فزوني جمعيتتان شما را به اعجاب آورده بود، ولي هيچ مشكلي را براي شما حل نكرد و زمين با همه وسعتش بر شما تنگ شد سپس پشت (به دشمن) كرده فرار نموديد.

سوره: 9 . توبه آیه: 25

افغانستان شاید گرفتار تذکر این آیه گردیده است و امروز به سبب بی خیالی در پشت کردن به دشمن در روزهای پر مخاطره طالبان و دست یازدیدن به بیگانه برای رسیدن به آزادی این چنین شماتتی در عالم می گردد ، اما امیر مومنان نیز تذکار می دهد که

مطالب موجود در فضای مجازی

امیر مومنان علیه السلام در قولی مشهور فرمودند: بدانید که بین حق و باطل، بیش از چهار انگشت، فاصله نیست.

یکی از حاضران پرسید: چگونه بین حق و باطل، بیش از چهار انگشت فاصله نیست؟ امام ـ علیه السلام ـ انگشتان را کنار هم گذارد و بین گوش و چشم خود قرار داد، سپس فرمود: «الباطل ان تقول سمعت، والحق ان تقول رایت؛ ؛باطل آن است که بگوئی شنیدم، و حق آنست که بگوئی دیدم» (خطبه 141 نهج البلاغه) البته این نکته را خدمت همه عزیزان که به حمدلله به لباس تقوی مزین اند از باب " فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ (غاشیه آیه: 2)“ عرض کردم و خدای ناکرده از بنده روی سیاه ، حمل بر فضل نگردد. 

به هر حال در بسیاری از مطالب نوعا " forward" اولا آبروی مومنین در میان است که ریختنش همانند ریختن خون اوست و ثانیا شبهات ثقیل که درک و حلاجی و حل آن ها یقینا به سادگی ارسال آن نیست و اما نکته سوم آنکه علی رغم اینکه شاید به نظر نیاید بسیاری از مطالب که آدمی ولو به صورت موجز از آدم های وثیق ، والدین ، بزرگان، معلم و استاد و ... می شنود ؛ عمری جزء باورهایش می گردد و یقینا باید مسولیت گفته خود را در عمل شنونده به آن باور بپذیرد ، فلذا از همه مومنین و مومنات تقاضا دارم دقت و وسواس بیشتری در ارائه مطالب به خرج دهند تا خدای ناکرده معروفی رد و منکری تایید نگردد.

سخن امیر مومنان علیه السلام برای این امر رهگشاست که:

 

«لا سنّة أفضل من التّحقیق.»

 

«هیچ راهی برتر از تحقیق و حقیقت جویی نیست.»

 

معجم الفاظ غررالحکم، ص 249

گرگ باران یا بالان دیده

گرگ باران دیده یا گرگ بالان دیده

یکی از مشکلات دنیای حاضر محدود شدن علم به فضای مجازی و دوری از منابع و کتب است تا جاییکه الان برای دیدن صحت افتراق دو عبارت فوق که اصطلاح مشهوری در ضرب الامثال فارسی است وقتی قصد مراجعه به متن لغت نامه مرحوم دهخدا را کردم به علت در دسترس نبودن متن کتاب ، اجبارا در فرهنگ های آنلاین موضوع را جستجو کردم و آنها به نقل مرحوم ایشان در خصوص علت "باران دیده " خواندن گرگ علت ها نوشته بودند ولی به احتمال "بالان دیده" هم اشارتی کرده بودند. فرهنگ نرم افزاری مرحوم معین هم صرفا از کلمه " باران" استفاده کرده بود.فرهنگ نظام هم اصلا با بهره از اشعار نظامی اثبات کرده که استعمال "باران" صحیح است:

ز باران کجا ترسد آن گرگ پیر

که گرگینه پوشد به جای حریر

اما فرهنگ رشیدی ، "بالان" را مطلقا صحیح می داند. 

اما پس از مراجعه به متن کامل لغت نامه دهخدا مشخص شد که هر دو اصطلاح صحیح است.

مجادله یا مباحثه!؟

مجادله یا مباحثه

در دین مبین اسلام حتی از مجادله احسن هم نهی گردیده است ، هر چند که ظاهرا تفاوتی در ریشه بحث همراه با جدال و عصبانیت که طرفین فقط به دنبال اثبات مدعای خود بوده و از هر راهی بر آن بهره می برند با گفتگوی منطقی که در آن به دست آوردن راه فلاح پیش روی طرفین است در قرآن نیامده است و هر دو با کلمه جدل یا جدال یا مشابه به کار رفته است.
طبیعتا مباحثه لوازم و مصادیقی دارد که جای و مکانی نمی توان برای آنرا تعریف کرد ولی می توان از برکات آن بهره برد . فی المثال در گفتگوهای روزمره یا امورات جاریه بحث منطقی جایی ندارد چرا که پیش زمینه آن مطالعه و تتبع یا یقین ، فضای آرام ، مکان امن و محترمانه و تراز طرفین در بحث به همراه دیگر ابزاری است که به سان این روزها ممکن است دکتر سریع القلم دست به نوشتار برده و لیستی از آن را ارائه دهد ولی در مجادله هم می توان اخلاق اسلامی را رعایت کرد.
نمی دانم در سفرنامه عراق به این نکته اشاره کرده بودم یا خیر ، اما یکی از نکات جالبی که در سفر عراق با آن برخورد کردم ، دیالوگی بود که بین دو راننده در پس تصادم ماشین هایشان رخ داد .
وقتی از ماشین پیاده شدند کمی با هم مجادله کردند و کمی بعد با صدای بلند ، صلواتی فرستادند و سوار ماشین ها شده و رفتند .
اللهم صل علی محمد و آل محمد

رئیس جمهور روحانی و برجام انتخاباتی

آیا حسن روحانی چون برجام ، پیروز عرصه داخلی خواهد شد؟

شاید تنها ابراز تاسف با چاشنی لبخند مهمترین موضع گیری رئیس جمهور در قضیه رد صلاحیت های اخیر در جلسه مهم مطبوعاتی پس از لغو تحریم ها بود ، آنجا که به سبک مزاح گفت که شاید باید در این قضیه هم مثل مدل برجام عمل کرد.

اما رمز گشایی از این سخن کوتاه و نسبتا آرام او چندان هم سخت نیست ، چرا که بالواقع نظر حسن روحانی در قضایای مهم هماره بر دو محور می گذرد . یکم مذاکره با کدخدا و دوم بازی برد - برد. این دو مفهوم یعنی چانه زنی در بالا و داد و ستد و امتیاز در مذاکره.

روحانی نشان داده است که به راحتی با مجلسی که حداقل یک سوم آن مخالف بی چون و چرای او و از طیف پایداری و آن مابقی نیز یا از اقلیت اصلاح طلب و یا طیف اصول گرای سنتی که بیشتر چشم شان به رئیس مجلس است به خوبی کارکرده است. او مجلسی که طرف مشورتش نبوده را با همان تاکتیک های دوگانه خود چنان عنان به دست خود کرده است که به راحتی رابطه ای حسنه با او برقرار کند. هر چند وزرایش به سختی در صحن و کمیسیون ها با مخالفین نبردی نفس گیر داشتند اما او در دو قضیه مهم برجام و همچنین کابینه از سد مجلس عبور کرد. در برنامه های سالیانه هم به گونه ای با مجلس برخورد کرد که تنها" خر او از پل بگذرد"

بنابراین در مدل برجامی رئیس جمهور دلواپسی از حق الناس رفتن آبروی مومن در پی رد صلاحیت ها خبری نیست ، از حرص قهر مردم با صندوق، از مخدوش ماندن چهره دموکراسی کشور در دنیا ، از زیر پای رفتن آرمان هایی که برای آن خون دادیم و انقلاب کردیم و ... نه دیگر از لبهای فرو رفته خاتمی در پی غصه دار شدنش در قضیه مشابه انتخابات مجلس هفتم خبری نیست ، این بار همه چیز در عالم سیاست سنجیده می شود و نه اخلاق.

این است نتیجه تشکیل دولت شرکت سهامی و اعتدال که اعتدال نه عدالت که بازی سیاست است.

امیدوارم که این تحلیل درست از آب درنیاید و اخلاق و عدالت جایگزین سیاست و اعتدال در موضع گیری نهایی رئیس جمهور در خصوص رد صلاحیت های غیر شرعی و غیر قانونی شورای نگهبان گردد.

نامه ای به اعضای شورای نگهبان

اعضای شورای نگهبان

فقها و حقوق دانان

با سلام؛

بعض اعضای آن مجلس را ( قدیما و جدیدا) بالواسطه می شناسم و می دانم که بعض فقها علاوه بر تجهیز به علم در عمل به تقوا نیز شهره اند و همچنین بعض حقوق دانان خبره در دانش و انشاء الله متقی به فرامین دین مبین اسلام هستند. 

همچنین به صورت دقیق مطلعم که مستندات آن شورا در خصوص رد صلاحیت برخی داوطلبین ادوار گذشته دقیق و حتی به صورت عکس جلوی چشم داوطلب قرار داده شده است .

اما با توجه به روال شورای نگهبان در خصوص رد صلاحیت ها از ریاست جمهوری دوم ( رد صلاحیت مرحوم مهندس بازرگان) تا همین انتخابات اخیر و بدون توجه به تفسیر دهه هفتادی آن شورا در خصوص نظارت استصوابی ( که ظاهرا امری خلاف روح قانون اساسی و خلاف مبانی شرع مقدس اسلام است) چند نکته را به استحضار می رساند:

1) حتما حضرات مثل مشهور آن روضه خوانی را که حین ذکر مصیبت از حال می رفت و به سوی مردم می افتاد را شنیده اید ولی مشخص نشد که چرا آن ذاکر فقط به سمت نساء می افتد!!! آیا اعضای محترم که کثرتا در سنین بالای دهه پنجم زندگی و بعضا در خصوص روحانیون معزز در دهه های بالاتر هستند ، تقوای الهی را در احراز یا رد صلاحیت ها با توجه به جناح بندی های سیاسی رعایت کرده اند؟

2) به واقع مجلس یا رئیس جمهور یا منتخبی برای عمران و آبادانی دنیا و آخری ما بهترست که صرفا در لقلقه زبان یا اعمال ظاهری به ولایت فقیه ارادت داشته باشد و نهایتا ماحصل آن دول نهم و دهم یا مجالس معاصر باشد یا آنکه انسانی عالم و متقی که ولو نظرات مخالفی هم با تعریف شما آقایان از ولایت و نظام داشته باشد؟

3) مفهوم دعوت رهبری به شرکت همگی در انتخابات با این مردودین چه می تواند باشد و آیا به معنای هدم سخن ایشان نیست؟

 

سخن برای گفتن زیادست ولی گمان می کنم گوش برای نیوشیدن کم باشد ولی وظیفه شرعی ایجاب می کرد که این چند سطر را نگاشته و تاکید کنم که تقوی امری نهفته در فحوی این سخن بود که اگرچه شایسته است که به خصوص از روحانیان آن مجلس نیوش گردد ، اما اکنون از لسان این بنده گنهکار تقدیم گردید تا انشاء الله مبنای عمل آن اعضا برای ادامه روند رسیدگی به صلاحیت دو انتخابات پیش روی باشد.

 

  إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ