حریم هشتم

آمدم ای شاه پناهم بده ... خط امانی ز گناهم بده

ای حرمت ملجأ درماندگان ... دور مران از در و راهم بده

لایق وصل تو که من نیستم ... اذن به یک لحظه نگاهم بده

لشگر شیطان به کمین من است ... بی کسم ای شاه پناهم بده


هفته ی گذشته بود ، یادش بخیر!

در این بحبوحه ای که همه جا صحبت از بی دینی و لاقیدی است ، این همه جمعیت و شور و اشتیاق و حضور در آن هوای برفی و سرد و سخت زمستان ، اعجاب انگیز بود.


سفر نامه عتاب عالیات عراق

یک سال از سفر پرخاطره عراق گذشت و امسال که توفیق آن دست نداد ، به چند سطری از آن یاد می کنم ، باشد که حظی آفریند:

کودکی چند ساله بودم که شوق بازگشایی سفر به عراق را در چندماهی که از جنگ تحمیلی می گذشت در میان مکالمه ی پدر و مادرم شنیدم. در همان احوال کنجکاو شدم و سوالی در ذهنم ایجاد شد که آیا فقط در این چندساله ی پس از انقلاب و وقوع جنگ راه کربلا بسته شده است ، به خاطر ندارم که آن روز این سال را پرسیدم ، اما در این سال ها دانستم که عراق پس از واقعه ی عاشورای سال 61 هجری قمری صحنه ی پرتلاطم حضور شیعیان و پیروان ائمه ی اطهار و جدال دشمنان ایشان برای ممانعت از حضور و زیارت این ابنای مقدسه بوده است.

از اواخر دهه ی 70 و شکل گیری مراوده ی بین دولت و سفرهای مستقیم و غیر مستقیم زوار ایرانی ، شوق این حضور در قلب و جان هر شیعه ی محب در اوج پرواز به سوی آن دیار بوده و هست اما مشکلات این سفر به خصوص موانع خروج از کشور ، هزینه های سفر ، توقف اعزام به دلیل جنگ و بحث امنیت به عنوان واجبی بر استحباب زیارت و از همه مهمتر اذن دخول از سوی صاحب این مشاهد شریفه مسبب عدم این پیشآمد خیر بود.

نهایتا با هدم موانع و مهر دعوتنامه و علی رغم آنکه در اوج نزدیکی به زمان امتحان ورودی دانشگاه که چند ماهی بود که تمام وقتم را به آن اختصاص داده بودم ، توفیق دست داد.

ادامه نوشته

گنج و رنج

مفهوم رنج از انجام کار و فعالیتی ناشی می شود و در آن انسان نسبت به اجرای آن دچار خستگی و کار آن مستوجب آزار جسم و جان باشد. انجام و اجرای امورات روزمره برای گذران زندگی و رسیدن به مقاصد دنیوی هماره برای آدمی و در جهت رسیدن به مطلوب اینچنین است.

لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي كَبَدٍ ﴿۴- بلد﴾

براستى كه انسان را در رنج آفريده‏ايم

هرچند حق سبحانه و تعالی در ذیل آیات مزمل که پیامبر را به خواندن نماز و عبادت در شباهنگام تشویق و به سوی خود می خواند برای نشان دادن انجام و اجرای این عبادات در هنگامه ای که بدن در خستگی و نیاز به استراحت دارد ، عبارت زیر را به کار می برد که:

إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْءًا وَأَقْوَمُ قِيلًا ﴿۶- مزمل﴾

قطعا برخاستن شب رنجش بيشتر و گفتار [در آن هنگام] راستين‏تر است

اما غایت القصوی بشر در کمال مطلوب ، رسیدن به مقصودی  است که نرسیدنش رنجشی بیش از رنجه گردیدن در راه مقصود دارد.

خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست                                 طاقت بار فراق این همه ایامم نیست

خالی از ذکر تو عضوی چه حکایت باشد                              سر مویی به غلط در همه اندامم نیست

 

این مقام جایگاهی است که در آن از رنجش برای رسیدن به گنج خبری نیست ، مقامی که در آن تنها نرسیدن به مطلوب رنجش است و گنج همان رنج است  :

ادامه نوشته

معیار زیبایی

به بهانه ی جملان زیبایی از جنس انسانیت:

جملات مورد اشاره ، کوتاه ، زیبا و در عین حال آموزنده بود ، اما جا دارد به بهانه ی کلمه ی "زیبا" که به عنوان برداشت و دلیل ماهوی ارائه ی این مقال آمده است ، کمی به فکر فرو رویم.

زیبایی مفهومی نسبی است که حداقل بر روی بسیاری از اشکال و وجهه ها ی آن همه ی ابنای بشر توافق دارند ، چه آنکه ممکن است ذائقه ای از صورتی و شیئ و منظره ای لذت برد و دیگری آن را نپسندد ، اما در خصوص همه ی اشکال آن توافقی  همگانی برای پذیرش این نسبیت موجود نیست. جان کلام مطلق گرایان در بحث زیبایی شناختی ، وجود ثوابتی منجمله حق ، حقیقت و درک یکسان از عوالم معنوی و به خصوص مسائل مربوط به الوهیت است که در این خصوص معتقد به یکسان بودن و لازم الاتباع بودن بشر به یک نوع زیبایی برآمده از حقیقت توسط نظریه پردازان دینی می باشیم.

تغییر ذائقه ی آدمی در هر حال از طی دوران زندگی نسبت به دنیای پیرامونی نشان از تغییرات عمده از احساس ما نسبت به حوادث ، مناظر و اتفاقاتمان است ، رنگ و غذا و لباس و دیگر عناصر روزمره ی زندگی مدام در زندگی ما دچار تغییرات شده اند و ما آنها را که در هر دورانی از زندگی به نوعی و بر اساس احوال هر روزگار پسندیده ایم نشان از این واقعیت انکار ناپذیر دارد. به واقع با ازدیاد سن ، نیازها و فکر ها هم تغییر می کند و طبیعتا احساس آدمی و به تبع آن حس زیبایی شناختی آن نیز متغییر می گردد.

شاید شبیه به این جملات اگر در سنین بسیار کودکی به ما ایفاد گردد ، اصلا ناشنیده از کنار آن بگذریم و یا اگر چنین جملاتی را در صفحه ی تلویزیون در سالهای نوجوانی دیده باشیم بدون درنگ ، شبکه ی سیما را تغییر داده و حتی در حال و احوالی از جوانی نیز ، گوشمان را پر شده از این حرف ها بدانیم ، اما در حال و روزگاری نیز ، این جملات را عین واقعیت و زیبایی آن را به اندازه ی همان احساس فوق العاده ای که از کارتونی در کودکی لذت برده ایم می دانیم.

چرا؟!              

چون  ،احساس ما و نیازهایمان تغییر کرده است.

فحوا و جان مایه ی سخنان و جملات مذکور حاکی از نوعی بزرگی و بزگواری و بزرگ شدنی ناشی از دخول انسانیت در فکر و نیات این جملات است ، وقتی که ما احساس نیاز به کرامت و دوست داشتن ، بخشندگی ، مهربانی ، گذشت ، ایجاد شادی و... می کنیم به نوعی به چشمه ای تشنه گردیده ایم که منشا آن در عالم زمین یافت نمی شود و مفاهیم بشری با معیارهای مادی نمی توانند این سر و راز را پرده بیافکنند

" برای خداست تمامی اسمایی كه بهترین اسماء است پس او را عبادت كنید و با آنها به سویش توجه نمایید."( سوره اعراف، آیه 80(

به واقع معیار زیبایی هر عمل و هر صورت و سیرتی ، میزان نزدیکی و قرابت آن با اصل و سرچشمه ی زیبایی است.

ان الله جمیل و یحب الجمال

انسانی که به سرچشمه ی این جمال متصل گردد ، نه بر چشم ناقص بصر که به چشم دل بر زیبایی ها می نگرد ، داستان نظامی که احوال این زیبایی بینی را در مسیح(ع) متجلی دانسته است ، بسی زیباست که:

پای مسیحا که جهان می‌نبشت          بر سر بازارچه‌ای میگذشت

گرگ سگی بر گذر افتاده دید          یوسفش از چه بدر افتاده دید

بر سر آن جیفه گروهی نظار          بر صفت کرکس مردار خوار

گفت یکی وحشت این در دماغ          تیرگی آرد چو نفس در چراغ

وان دگری گفت نه بس حاصلست          کوری چشمست و بلای دلست

هر کس ازان پرده نوائی نمود          بر سر آن جیفه جفائی نمود

چون به سخن نوبت عیسی رسید          عیب رها کرد و به معنی رسید

گفت ز نقشی که در ایوان اوست          در بسپیدی نه چو دندان اوست

وان دو سه تن کرده ز بیم و امید          زان صدف سوخته دندان سپید

عیب کسان منگر و احسان خویش          دیده فرو کن به گریبان خویش

 

امیدوارم که هماره زیبا بیاندیشیم

یقین

نقص ما در اجرا و انجام تکالیف دینی و خطاهای عمدی نسبت به دساتیر الهی و فرامین او ناشی از عدم وجود یقین است.تزلزل در افکار و اعتقادات و اجرای تکالیف الهی به سبک موروثی ناشی از ناآشنایی ما به کنه موضوع ناشی می شود. برای آنکه موضوع در تفصیل به بیان آید ، انواع یقین را به بررسی می نشینیم.


ادامه نوشته

محرم

فرا رسيدن ماه محرم ، ماه پيروزي خون بر شمشير بر عاشقان آن حضرت تسليت باد

                                                     

شیعیان دیگر هوای کربلا دارد حسین
روی دل با کاروان کربلا دارد حسین

از حریم کعبه جدش به اشکی شست چشم
مروه پشت سر نهاد٬ اما صفا دارد حسین

می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم
بیش از اینها٬ حرمت کوی منا دارد حسین...

بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب
کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین

رخت دیبای حرم چون گل به تاراجش برند
تا به جایی که کفن از بوریا دارد حسین

بردن اهل حرم دستور بود و سر غیب
ورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین؟

سروران٬ پروانگان شمع رخسارش٬ ولی
چون سحر٬ روشن٬ که سر از تن جدا دارد حسین

سر به قاچ زین نهاده راه پیمای عراق
می نماید خود٬ که عهدی با خدا دارد حسین

او وفای عهد را با سر کند سودا٬ ولی
خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین

دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا
با کدامین سر کند؟ مشکل دوتا دارد حسین

سیرت آل علی(ع) با سرنوشت کربلاست
هر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین

آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند
عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین

دشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیت
داوری بین با چه قوم بی حیا دارد حسین

ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان٬ زخمه ای
گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین

دست آخر کز همه بیگانه شد٬ دیدم هنوز
با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین

شمر گوید: گوش کردم تا چه خواهد از خدای
جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین

اشک خونین گو بیا بنشین به چشم "شهریار"
کاندر این گوشه عزایی بی ریا دارد حسین

فقر و فحشا و مسئولیت های دینی ما

برخورد روزانه ی ما از مشاهده ی صحنه های فقر و فحشا به صورت دیداری و شنیداری فکر و ذهنمان را به دو موضوع متوجه می سازد.

نخست آنکه ، وقایع و حوادثی که منجر به حضور ما در این آسایش حداقلی و بهره گیری از مسکن ، خوراک و احترامات اجتماعی را برآورده ساخته است و برای هم نوع دیگر ما ، چنان صحنه هایی را رقم زده است ، چگونه عوامل و مسائلی است

دوم آنکه مسئولیت ما در قبال این امر چیست

موضوع اول مورد بحث این مقال نیست و موضوع دوم در حوزه های مختلفی قابل بررسی که آن را تنها از منظر دینی به بررسی می نشینم.

ابتدا از الگو و اسوه ی مومنان در این خصوص سخن را می آغازیم که :

در قسمتی از  نامه امیرمؤمنان به عثمان بن حنیف، فرماندار بصره آمده است: «هیهات که هوا و هوس برمن غلبه کند تا غذاهای لذیذ را برگزینم. در حالیکه ممکن است در سرزمین حجاز یا یمامه کسانی حتی از دسترسی به یک قرص نان عاجز باشند. آیا من با شکمی سیر بخوابم، در حالی که اطرافم شکم های گرسنه و جگرهای سوزانی باشند».

این مسئولیت ها را در سه حوزه ی زیر بررسی می نماییم

ادامه نوشته

غدیر عید مومنان

عید ولایت مبارک

مولانا در دفتر ششم مثنوی معنوی که در باب توحید است، شادی این ولایت الهی را اینگونه تعبیر می نمایدکه :

ویـن سبب پیغـمـبــر بـا اجـتـهـــاد                                          نـام خـود و ان عـلـــی مولا نهــاد

گفت هر کو را منم مولا و دوست                                          ابـن عـم من عـلـی مــولای اوست

کـیست مـــولا آن که آزادت کـنـــد                                   بـنــــد رقـیت ز پـایت بـــر کـنـــــد

چــون بـه آزادی نبـوت هادی است                                       مـومنــان را ز انـبـیـــا آزادی است

ای گـــروه مومنــان شــادی کنـیـــد                                   همچـو سـرو و سوسن آزادی کـنیـد

خصوصیات مسلمانی!

در قسمت نظرات "وظایف دینی ، پوسته یا هسته" سوالی مطرح گردیده بود با این عنوان که:

آیا واقعا ما مسلمان و شیعه هستیم ؟!!!

یا بهتره بپرسم ، در اصل مسلمانی و شیعه بودن یعنی چه ؟!!!

پاسخ زیر در قبال این سوال تقدیم می گردد.

اسلام از تسلیم ریشه گرفته است ، البته این تسلیم بودن ریشه از خائف بودن همچون سربه زیر افکندن در برابر ابرقدرت ها نمی باشد و ریشه در رضا دارد

وَمَن يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى وَإِلَى اللَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ ﴿۲۲- لقمان﴾

و هر كس خود را در حالى كه نيكوكار باشد تسليم خدا كند قطعا در ريسمان استوارترى چنگ درزده و فرجام كارها به سوى خداست

بنا بر نظر قرآن ، کتاب دینی ما مسلمان ، در هر دوره و مکانی تنها و تنها دین اسلام مورد قبول است و لزوما مسلمانی به معنای بودن در دینی که پیامبر آن شخصی به نام مصطفی و با انجام آئین هایی که مسلمانان صورت می دهند نمی باشد

ادامه نوشته

عید قربان

عید را خجسته روز یا فرخنده روزی دانسته اند که به واسطه ی پیشامدی ، مردمانی که آن پیشآمد را خوش می دانند ، به جشن و سرور می پردازند.

داستان روز قربان و به قربانگاه بردن اسماعیل ، توسط ابراهیم که در روزگار پیری و پس از ماجراهای پرفراز و نشیب فرزنددار شدنش و همچنین رهاکردن اسماعیل و مادرش در بیابان مکه صورت می پذیرد ، مهمترین امتحان پیامبری است که پس از موفقیت در این امتحان به مقام امامت نیز نائل می آید. امام در لغت به معنای هادی و راهنماست و کسی که عهده دار این مقام است باید نمونه ی انسان کامل باشد تا الگو و نمونه ای صحیح برای برداشت دیگران از کردار و رفتار مورد نظر  خالق بی همتا گردد. البته این تعریف از الگو در همه ی اطوار بشری نیز صادق است.

وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿۱۲۴- بقره﴾

و چون ابراهيم را پروردگارش با كلماتى بيازمود و وى آن همه را به انجام رسانيد [خدا به او] فرمود من تو را پيشواى مردم قرار دادم [ابراهيم] پرسيد از دودمانم [چطور] فرمود پيمان من به بيدادگران نمى‏رسد

امتحان یکی از وسائل تنزيه و از وعده های لایتغیر الهی است که :

أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ ﴿۲-عنکبوت﴾

وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ ﴿۳﴾

آيا مردم پنداشتند كه تا گفتند ايمان آورديم رها مى‏شوند و مورد آزمايش قرار نمى‏گيرند

و به يقين كسانى را كه پيش از اينان بودند آزموديم تا خدا آنان را كه راست گفته‏اند معلوم دارد و دروغگويان را [نيز] معلوم دارد

ادامه نوشته

عرفات

غم عشقت بیابون پرورم کرد

هوای وصل بی بال و پرم کرد

به مو گفتی صبوری کن صبوری

صبوری طرفه خاکی بر سرم کرد


من عرف نفسه فقد عرف ربه

نامگذاری روزی در هر سال به نام روز شناخت ، اگرچه قطره ای است از اقیانوس بی کران نیاز آدمی ، اما به تناسب و فراخور احوال آدمی که در دنیای پر زرق و برق پیرامونی خویش گرفتار آمده است ، دفع عطشی است که البته چنانچه گوارا باشد ، چون شوری آب ، شوری بر دل می افکند و عطش را دو چندان می کند.



ادامه نوشته

عشق از سه دیدگاه

سخن مرحوم شریعتی در خصوص والاتر بودن دوست داشتن از عشق را ، علاقه مندان به آثار ایشان شنیده اند و البته به تبع تفاوت دیدگاه ایشان از حضرات عرفای علم عشق همچون حافظ و سعدی و مولانا و دیگر عرفا و شعرا ، بسیاری از آن خوانندگان سخن ایشان را نمی پسندند.

ورود به تفاوت این دو مبحث را در نقد کتاب ایشان به تفصیل معروض داشته و وارد این حوزه نمی شوم و تنها مفهومی را که از آن دوست داشتن و عشق به مسیری یکسان و یک سرنوشت دچار است به بررسی می نشینم.

عشق مجنون نه حدیثی است که پنهان افتد             داستانیست که بر هر سربازاری است

تمایز در عشق یا دوست داشتن را می توان در سه حوزه بررسی کرد ،  عشق حقیقی ، عشق مجازی  و عشق کذُابی.

عشق، از واژه ی عشقه که گیاهی است بالارونده با برگ های درشت و ساقه های نازک و میو ای که دارای اثر مسهلی است ولی خالی از سمیت نیست ، گرفته شده است. عشق را بیش داشتن و یا به تعبیری از افلاطون ، دوست داشتنی بدون معیار صرفا لذات جنسی می گویند.معیارهایی که در این میان موجود است را تنها می توان به چیزی غیر از معیار گفته شده دانست که آن چیز به دلایل نامبهمی قابل گفتار مستقیم نیست و باید به شعر زیر اکتفا نمود:

 مرا با خود تو چیزی در میان هست                                  و گرنه روی زیبا در جهان هست

ادامه نوشته

نامه ای سرگشاده به استاد شجریان

از کودکی و در بحبوحه ی روزهای تاریک ملت در جنگ خانمان سوز تحمیلی و در اوج نا امیدی هایمان ، یکی از ماواهای فکر و جانمان گوش سپار دادن به نوای آسمانی شما بود.

وقتی که می خواندی "برادر نوجونه ، برادر غرق خونه ، برادر کاکلش آتش فشونه"شوری می گرفتیم و در آن احوال کودکانه مان ، وجدی می ساختیم تا بازی های کودکی را با آن رنگ و بوی جنگ دهیم و در خیالاتمان از مام و میهن به دفاع پردازیم. چون قدمی در نوجوانی گذاشتیم و در آن روزهایی که به ایرانی بودمان می بالیدیم و صد البته هنوز نیز بر این عشق می تازیم و خود را کشور مبتکر گفتگوی تمدن ها می خواندیم ، با "ای ایران سرای امید" زندگی می کردیم و زیر لب زمزمه می کردیم "ایران خورشیدی تابان دارد". چون به جوانی رسیدیم و نشئه ای از احوال عشق و عرفان را به مذاق آوردیم در "ای یوسف خوش نام ما"مستغرق بودیم و "در گل بمانده پای دل"متعجب و در تو می نگریستیم که"رنگ رخ خوب تو آخر گواست/ در حرم لطف خدا بوده ای" و دعایمان آن بود که "از خدا می طلبم صحبت روشن رائی". در همه ی این سالها در آن مناجات و ربنایت ، دغدغه ام آن بود که "یا رب این قلب شناسی ز که آموخته بود"

چون در آن آوردگاه سخت به جانب مردم شتافتی و گفتی که"تفنگت را زمین بگذار" دانستم که "رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار/کار ملکست آنکه تدبیر و تامل بایدش"  چرا که"تو زهمه رنگ جدا بوده ای"

چه اشک ها و چه آه ها که از ما ربودی و چه"آتش زدی در          عود ما نظاره کن در دود ما" تا آنجا که حتی وقتی مذهبی ترین انسانها که نوای آسمانی ات را می شنیدند ، بی اختیار الحاح می داشت که"دعوی عشاق را شرع نخواهد بیان/گونه زردش دلیل، ناله زارش گواست" و خلاصه آنکه "به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دیدنم" و هر جا که اعتراض و گلایه ای از رفتار و کردار شما به زعمم می رسید" آتشم بر جان ولی از شکوه لب خاموش بود/ عشق را از اشک حسرت ترجمانی داشتم" چرا که" درد بی‌عشقی ز جانم برده طاقت ورنه من / داشتم آرام تا آرام جانی داشتم"

ادامه نوشته

وظایف دینی ، پوسته یا هسته!

همه روز روزه بودن همه شب نماز کردن/ همه سال حج نمودن سفر حجاز کردن

 ز مدينه تا به کعبه سر و پا برهنه رفتن/ دو لب از براي لبيک به وظيفه باز کردن

 به مساجد و معابد همه اعتکاف جستن/ ز ملاهي و مناهي همه احتراز کردن

شب جمعه ها نخفتن به خداي راز گفتن/ ز وجود بي نيازش طلب نياز کردن

 به خدا که هيچکس را ثمر آنقدر نبخشد/ که به روي نا اميدي در بسته بازکردن

در شعر زیبای شیخ بهایی که در مقام و ارج و قرب او در غایت دینداری  شکی نیست ، امکان نوعی قضاوت شما می باشد که می تواند دودمان دینداری را به باد دهد.

مکناد که این نوع نگاه ، دیدی سلبی از آئیین و بزرگداشت مذهب را در ذهن و زبان ما جاری سازد ، حج ، نماز ، روزه و همه ی اعمال و کردار دینی ما جلوه ای است از تعبد ما که اگر روزی بر آن سیاهی از تشکیک نقش بندد مستوجب خسران دنیوی و اخروی ماست . نماز آن جلوه ای است که در قرآن کریم به آن لقب تنهی عن الفحشا و المنکر داده شده است ، روزه داری بهترین راه مقابله با گناه شمرده شده و حج و زیارت خانه ی خدا از مهمترین وظایف کفایی مسلمین تعیین گردیده است . وظایف دینی شمره شده که در مکتب شیخ بهایی ، همسانی آن با بازکردن دری از رحمت برای انسانی تراز گردیده است نه خوار و کوچک که در مواجهه با اصل دینداری که محور قرار دادن حق سبحانه و تعالی و شکستن حصار خودخواهی است به تقابل نشسته است.

ادامه نوشته

دینداری از دو نگاه

داستان دین داری مردمان را در اعصار و احوال مختلف دیده و شنیده ایم. در هر عصر و دین و زمان و مکانی و به تناسب هر فهمی و نفسی ، انسانها دین را به ذهن و مرام و مکتب خویش تفسیر می نمایند. دین را اگر یک آئین آسمانی از جانب آفریدگار تعریف نماییم و آن را به سبب فهم بیشتر موضوع در قالب ادیان آسمانی به خصوص سه دین بزرگ جهانی یعنی اسلام ، مسیحیت و یهود مورد بحث قرار دهیم ، بیشتر و بهتر می توانیم با ذکر مثال و کلام بر مدعای خویش فائق آییم. اگرچه پس از تبیین موضوع ، تعمیم آن به دیگر ادیان ، مکاتب و عقاید سهل و قابل اتصال است.

ادیان ، مجموعه ای از دساتیر الهی است که توسط یک یا چند رسول و در زمان هایی محدود به آدمیان عرضه شده است و در ادیان آسمانی به غیر از اسلام که مدعی وجود امام و راهبری زنده و مراقب بر دین و آئین و مکتب بوده و حتی در برخی از اندیشه ها ، علمای دین را نواب عام آن امام می دانند ، در دیگر احوال و ادیان ، تنها بر اساس سنت و کتاب و یا تفقه بهره می گیرند. در دین اسلام نیز با وجود این منابع ، امام غائب را همچون خورشید پشت ابر تعبیر نموده و او را حافظ خطاهای احتمالی علما و فقهای دین می دانند.در یهودیت ، پس از یک وقفه ی 10 روزه در سفر یکماهه ی موسی پیامبر دین و رسول ملطق الهی ، مردم که معجزات او را همچون شکافته شدن دریا و اژدها گردیدن عصا و ید بیضا مشاهده کرده بودند ، مردم دست از ائین کشیدند و گوساله پرست شدند و مهمترین رکن دین یعنی توحید را به کنار نهادند

ادامه نوشته

کجای جنگ را می توان مقدس نامید؟

جنگ و خشونت در همه ی اطوار بشری جزئی جدای ناشدنی از روزگار بشر بوده است. از روزگار آدم و جنگ هابیل و قابیل تا روزگار ما که جنگ ها منظم تر ، پیشرفته تر و در همه ی عرصه های بشری هویدا شده است ، عنصر خشونت ، زورآزمایی و در یک کلام جنگ و جدال موجود بوده و انسانها را بر جان و مال و ناموس یکدیگر حریص کرده است.
در همه ی جنگ ها ، مظلوم و ظالمی موجود و بی رحم و راحمی بوده اند که آدمی با ذکر خاطراتی از ایشان متاثر و یا خشنود گردیده است. جنگ های افسانه ای و اسطوره ای و تاریخی را کم نشنیده ایم. جنگ هایی را که فردوسی می گوید ، از صدر اسلام شنیده ایم و یا در تاریخ ملل به مشاهده نشسته ایم.



مرارت هایی که در این جنگ ها کشیده شده ، کمتر از جنگ هشت ساله ی ما نیست. کشتارهای وحشیانه ی مردم کره به دست مردمان ژاپن ، هزاران آواره و کشته در داستان هیروشیما و ناکازاکی ، جنگ افغانستان ، ویتنام  و حتی مبارزه ی ارتش عراق در مقام جنگ هشت ساله ی ایران از نمونه های رقت باری است که در آن نشانه هایی از مرارت های مردمی ، تلخی های آوارگی ، شجاعت سربازان ، کشتارهای محرومان بوده است. در قرون گذشته و حتی جنگ های صدر اسلام و داستان های اسطوره ای شاهد بسیاری از این جنگ ها با مشخصات مزبور بوده ایم ، اما کدامیک و چرا دفاع مقدس است و آیا جنگ هشت ساله نیز ، دفاع مقدس بود؟

ادامه نوشته

ولادت حضرت معصومه و واقعیت تلخ دینداری ما

انقلاب اسلامی و قرار گرفتن روحانیان بر مستند حکومت فارغ از ضعف ها و قوت های شاکله ی آن در نوع و سیستم حکومت داری که اگر چه تا کنون به نام اسلام در هیچ کجای جهان نظیری را تجربه ننموده بود ولی به صورت حکومت های مسیحی و یهودی دارای سبقه و اعتبار در تشکیل حکومت می باشد را به تناسب این وبلاگ از منظر نقد خارج می نماییم. آنچه بیش از همه ی دگرگونی های پس از انقلاب در ایران مشاهده می گردد ، تاکید بر ظواهر دین می باشد. اولین نشانه های انقلاب ایران در نوع پوشش بانوان ، محاسن مردان و سپس برخورد با روزه خواران و برگزاری نمازهای جماعت و اختصاص فضا در هر مکان عمومی و دولتی به این امر بود.

راقم سطور اگرچه در سنینی نیست که دقیقا بتواند نوع آن تغییرات را به خاطر آورد اما گوشه ای از آن خاطرات به همراه مطالعه ی کتب و مشاهده ی عکس ها و تصاویر آن دوره به همراه کسب تجارب پیشینیان در این امر یاری گر نقد مزبور است. تقریبا با وقوع انقلاب همه ی دگرگونی های ایجاد شده در فرهنگ لوکس نشینی مردم هم به دلیل وقوع انقلاب و سپس تاثیر پذیری از جنگ به نوع خاصی از بینش فکری و فرهنگی تبیینی افراد خاصی در سیاست گذاری های کشور مبدل می گردد و عرصه ی تربیت دینی به تمرین اخلاق دینی تنزل می یابد. هر چند مرحوم شریعتی به صورتی افراط گرایانه تمایزات بین اسلام علوی و اسلام صفوی را به تصویر می کشاند که کمتر به مذاق مومنین و معتقدان دینی خوش می نشیند ، اما با فروکش کردن هیجانات و خلجانات ناشی از انقلاب و دفع جنگ ، گروه دیگری از متفکران ، روشنفکران و منتقدان دینی به نقد این رفتار ناشی از احساس دینی می پردازند.

ادامه نوشته

دین از حکم تا اجرا

چندی پیش در خلال ماه مبارک رمضان ، پلیس به عنوان قوه ی قهریه ی نظام اسلامی اعلام کرد که ورود گردشگران به دریا در مناطق شمالی کشور به دلیل تظاهر به روزه خواری جرم و با خاطیان برخورد می گردد. مبنای این سخن را به عنوان یک توصیه و کنترل حکومتی می توان از سوی مراجع نظامی که تحت امر فرامین مراجع دینی می باشند را در کجای قانون گذاری شریعت دینی می توان جست.
قرآن در آیه 185 سوره مبارکه بقره می فرماید:
شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُواْ اللّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
ماه رمضان [همان ماه] است كه در آن قرآن فرو فرستاده شده است [كتابى ] كه مردم را راهبر و [متضمن] دلايل آشكار هدايت و [ميزان] تشخيص حق از باطل است پس هر كس از شما اين ماه را درك كند بايد آن را روزه بدارد و كسى كه بيمار يا در سفر است [بايد به شماره آن] تعدادى از روزهاى ديگر [را روزه بدارد] خدا براى شما آسانى مى‏خواهد و براى شما دشوارى نمى‏خواهد تا شماره [مقرر] را تكميل كنيد و خدا را به پاس آنكه رهنمونيتان كرده است به بزرگى بستاييد و باشد كه شكرگزارى كنيد

این آیه گواه و بیانگر عدم وجود عسر در دین است که دین برای راحتی پدید آمده است و نه سختی .

امیر سخن به مالک اشتر چنین می فرماید:

ای مالک!
اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی، فردا به آن چشم نگاهش مکن
شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی

به نظر می رسد که دین ما از حکم تا اجرا دچار دگرگونی های فراوانی گردیده است و همانگونه که در احادیث به چشم می خورد ، وقتی که منجی می آید تنگار دین جدیدی را آورده و در آن هنگام طلایه داران دین (دردوغین)با او مقابله می کنند

طلوع می کند آن آفتاب پنهانی
زسمت مشرق جغرافیای عرفانی
دوباره پلک دلم می پرد نشانه چیست
شنیده ام که می آید کسی به مهمانی
کسی که سبزتر از هزار بار بهار
کسی شگفت کسی آن چنان که می دانی (قیصر امین پور)



 

دین از دو منظر

دین از مجموعه علوم و اعتقاداتی است که به واسطه ی نظری بودن و عدم بصری و سمعی بودن صرف آن همواره موجب جمع آراء و نظرات مختلف گردیده و کثیری بر رد و قبول آن و طرق مختلف ادب و آداب آن نظر داده و برخی بر نظر خویش جامه ی عمل پوشانیده و برخی تنها در حد نظر و کلام اکتفا داشته اند.آنچه در این مقال می آید ، برداشت یک شخص با پیش زمینه های دینی از یک دین خاص با نام اسلام که علی الاصول به جهت نزدیک ترین دین به دنیای امروز از منظر زمانی و دارای بیشترین رسولان و راهنمایان آن و اگر از اغراق و انصاف خارج نشویم دارای بیشترین منابع دینی و اسناد و کتب در اطوار گذشته زمانی در دو دیدگاه از منظر آراء و اسناد معتبر به دست رسیده و مورد وثوق از سوی رب این دین و راهنمایان آن و در دیگر سو آراء و نظریات علما ، فقها و راویان دین در طول 14 قرن اخیر است.به جهت آشنایی بیشتر با تاریخ و تدبر تشیع این مذهب از دین را فراخ تر به نقد می کشانم

مقیاس این بررسی را مقایسه ی بین متون ادعیه و احادیث معتبر و متن قرآن به عنوان کتاب آسمانی این دین که همگی مورد وثوق عالمان و عامدان دین می باشد با فتاوی ، آرا و اعمال مفتیان و مراجع این روزگار که دین را چنین بر ما معرفی می نمایند ، قرار خواهم داد

ادامه نوشته

رمضان و دین داری در روزگار ما

لزوما نباید تغییر ساختار و وقوع انقلاب در سال 1357 را به عنوان مبدا تغییر شیوه ی دین داری در روزگاری که در آن قرار گرفته ایم به حساب آورد. این نکته با توجه به تغییرات عظیم در رفتار و کردار دنیای غرب و به ویژه در کشورهای مهم صنعتی منجمله اروپا و آمریکا مورد توجه است . هنوز اخبار ترور وسیع حدود 100 نفر نروژی توسط یک افراطی در این کشور که به نوعی انتقاداتی به اسلام داشت بر روی تلکس خبرگزاری ها مخابره می شود . بحث ادیان به عنوان یکی از مهمترین منبع و عنوان چالش ها در گفتمان رهبران سیاسی دنیا مورد توجه قرار می گیرد که به عنوان مثال می توانیم به مناقشه ی مسلمان بودن اوباما در آمریکا و جملات و رفتارهای بوش در دوران ریاست جمهوری و یا حضور اوباما در کلیسا برای اولین بار پس از سال ها در قامت رئیس جمهور و ده ها عنوان و خبر مهم در قبال دین داری و یا مقابله با آن را در این سطور ذکر کرد

ذکر این امثال به هیچ عنوان نشان دهنده و یا برداشت نویسنده از دین داری و یا ضدیت با دین در دنیای امروز نیست بلکه ذکر عنوان و شاهد مثالی است که از آن قصد نتیجه گیری بر عنوان ارائه دهنده مقصود اصلی می باشد.

ادامه نوشته

ولایت فقیه

یکی از موضوعاتی که به اقتضای دوران و علاقه مندی های اعتقادی در باب آن به کثرت مطالعه و گفتار شنیده و به بحث و نظر پرداخته ام،موضوع مذکور است، سعی دارم از سه دیدگاه شرع ، عقل و عرف در سلسله مباحثی با این عنوان به ذکر نظرات مختلف در این باب پرداخته و نظر خویش را به عنوان برداشتی از نظرات مذکور ضمیمه سازم:

در اولین قدم به به استفتایی که شخصا از مراجع عظام تقلید توسط پست الکترونیکی با سوالات زیر پرداختم ، اشاره می نمایم: 

شما ولایت فقیه را جزء فروع دین و از موارد مورد اختلاف نظر بین علمای شیعی می دانید و یا از اصول دین و جزئی مستلزم از دین کامل یک شخص؟

حکم کسی که شیعه ۱۲ امامی و جعفری است ولی استنباطا یا تقلیدا،ولایت فقیه را قبول ندارد،چیست؟

دفتر آیت الله سید علی خامنه ای :

ولايت فقيه در رهبرى جامعه اسلامى و اداره امور اجتماعى ملت اسلامى در هر عصر و زمان از ارکان مذهب حقّه اثنی ‏عشرى است که ريشه در اصل امامت دارد، اگر کسى به نظر خود بر اساس استدلال و برهان به عدم لزوم اعتقاد به آن رسيده باشد، معذور است، ولى ترويج اختلاف و تفرقه بين مسلمانان براى او جايز نيست. موفق و مؤيد باشيد

ادامه نوشته